سلام دوستان شبتون بخیر🌸
📝📝📝📝📝
همسرم تقریبا هرشب با دوستاش میره بیرون بعداز کارش
پسرم زود میخوایه حدودا بین ساعت۸تا۹شب میخوابه. از اول اینجور عادت دادم و چون شیر مادری بوده هنوزم وسط خواب چندبار بیدار میشه حالا یا برا آب یا جیش.
بعد امروز با همسرم بحثم شد گفتم بیرون بودیم بیشتر وقت من دنبال کارن و بازی بودم گفت پنج دقیقه هم نشد که نشستم من گفتم خب من همون پنج دقیقه رو هم ننشستم گفت توی خونه وقتی هستم که میگیرمش گفتم خب منم اوموقع دارم کارای خونه انجام میدم استراحت که نیستم تو شبا مدام با دوستات بیرونی گفت خب توام برا خودت میخوابی. گفتم خب توام بیا خونه بخواب مجبور نیستی بری بیرون که. نمیدونم این چه منطقی بود که گفت ولی واقعا اکثر مردا منطق ندارن چون مادر و پدرشون اصول زندگی و منطق داشتن رو بهشون یاد ندادن. ما نباید مثل مادرای گذشته بیفکر باشیم باید یاد بگیریم روش درست تربیتی رو برای بچه هامون داشته باشیم. که هم شاد باشن و سلامت و هم درست فکر کنن و موضوعاتو بسنجن✅✅✅✅✅

۴ پاسخ

چقدر بی فکر
مگه مجردیه ک رفیق بازی کنی اونم هرشب

دقیقا مثل همسرمه الانم تنهاییم اینقد گفتم نرو خسته شدم

وا که چی خب.. چیکار میکنن با دوستا آخه؟!

خوب آخه چه لزومي هست هر شب دوستاشو ببينه ؟ زودتر مياد با بچش بازي كنه خوب هر شب مگه زمان مجرديه

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۲ سالگی
سلام شب بخیر مامانهای مهربون خدا قوت🌹
امروز دلوین جان برای اولین بار تولد دعوت شد یک تجربه ی جدید برای خودش بود و یک چالش وتجربه برای من😮‍💨دلوین جان مدتی برای بازی به یک خانه ی بازی میبرم چون ما غریب هستیم وکسی رو تو این شهر نداریم هم از محیط خونه خارج میشه هم با آدمهای جدید معاشرت می‌کنه و خودم هم گاهی یک وقتی برای خودم دارم خلاصه امروز تولد پسر مجموعه بود و دلوین جان هم از چندروز پیش دعوت شده بود منم براش به زبون خودش چطوری که متوجه بشه گفته بودم تولد چجوریه نباید چه کارهایی بکنه یا نکنه کادو هم براش تهیه کردم (سعی کردم قیمت کادو مناسب باشه)عصر رفتیم تولد همه چیز خوب پیش رفت خیلی هم خوش گذشت تا یک دفعه یک نفراون وسط تصمیم گرفت کادوهارو باز کنه (چرا واقعا جایی که چندتا بچه ۲تا۳ونیم سال هستن باید کادو باز بشه) همه ی کادوها باز شد و دلوین هم دست میزد و خیلی بی‌تفاوت بود تا یک دفعه یک کادو باز شد یک دایناسور سبز بود بعد اون وسط مادر بچه آیی که کادو رو آورده بود نمی‌دونم از کجاش یکی مثل اون درآورد و گفت این حباب ساز و اینجور کار می‌کنه و شروع کرد دکمه اون وسیله رو زدن و از دهنش حباب میزد بیرون😳🤔🙄همه ی بچه ها شروع به گریه کردن که بده منم بزنم منم میخوام ودلوین هم شامل میشد خلاصه به دلوین گفتم گریه نکنه چون اگر گریه کنه کلا خریدش کنسله و از اون مادر نمونه پرسیدم از کجا خریده و به سمت مغازه آیی که اون داشت رفتیم و برای دلوین هم خریدم چون نمی‌خواستم از اولین تولد خاطره بدی داشته باشه ولی اینم بگم از اون خانم خیلی حرصم گرفت حالا شما بودید چکار می‌کردید میزاشتید بچه گریه کنه ؟؟ اگر تجربه ی مشابه دارید خوشحال میشم باهم شریک بشیم🥰🥰🥰
مامان آرتا👶 مامان آرتا👶 ۲ سالگی
سلام مامانا🤗 امیدوارم حالتون خوب باشه ❤️
فردا دوهفته میشه که ما پوشک رو گذاشتیم کنار😃
خداروشکر عاااالی بود🤩🥳ب آرتا کوچولوم افتخار میکنم که اینقدر توانا و قوی هست❤️
از تجربم بخوام بگم:من دوره شرکت کردم،از ۲۳ماهگی شروع کردم باهاش آمادگی ها رو کارکردن،کتاب خوندن درباره ترک پوشک،فیلم و انیمیشن دیدن درباره ترک پوشک،قصه های خیالی گفتن درباره ترک پوشک و....
باهم لگن و شرت انتخاب کردیم وقرارشد هر موقع که خودش خواست دیگه پوشک نپوشه آقای فروشنده برامون بیاره،من همون موقع خریدمشون و قایمشون کردم
دوهفته پیش خونه مادر شوهرم بودیم و آرتا باگریه اومد پیشم و گفت جای خصوصیم میسوزه بازش کردم و دیدم سوخته،دیگه نذاشت براش بیبی بپوشونم و گفت دیگه نمی‌خوام ،منم قبول کردم و اومدیم خونه قبل از ما همسرم سریع اومد و لگنش رو گذاشت تو سرویس باهم رفتیم تو سرویس و ذوق کرد،شب اصلا خودش رو خیس نکرد و صبح که از خواب بیدارشد با ذوق رفتیم رو لگن تا جیش کنه و بعد ازون هر یک ونیم ساعت تقریبا من و همسرم با هیجان می‌رفتیم سمت دستشویی و می‌گفتیم احساس جیش داریم و آرتا هم با ذوق دنبال ما می اومد،بالاخره بعد از چندبار خطا و بعد از گذشت چند روز کاملا مسلط شد رو پروسه و الان بدون اینکه بهش بگم خودش اعلام می‌کنه که جیش یا پی پی داره