۱۸ پاسخ

عزیزم سیب و دارچین و هل بزا بپزه بخورید خیلی خوبه

ممنون

عزیزم انشاء الله زود خوب بشید خیلی سخته.
سوپ و عدسی و ابگوشت
شلغم و آب شلغم و دمنوش به لیمو عالیه برای سرماخوردگی

اوه اوه انگار همه خانواده شوهرا سرطانن

ای وای از غربت ، چقدر تنهایی کشیدم ، چقدر بعضی وقتها مریض بودم و بی غذایی کشیدم ، چقدر تو اساس کشی ها هنوز گازمون نصب نبود و فلافل خوردیم و بی غذایی ، بازم هزاران مرتبه شکر ، خدا بزرگه ، میگذره

من هویج و مرغ و پیاز و سیب زمینی و قارچ رو با نمک میذارم میپزه خیلی هم خوشمزه میشه

سلام عزیزم امیدوارم زود خوب بشی گلم اگر میتونی یه دونه قرص ویتامین ب۱ بخور سریع بدنت شاداب میشه.منکه تا میبینم حالت سرماخورده ام یه دونه میخورم

یکم گوشت نخود و شلغم شوید گشنیز هویج جوپرک و ی کوچولو برنج ،عالیع برا سرماخوردگی ،نخود هم خودش هم ابش

اخی عزیزم خدا سلامتی بده بهتون🌹
عدسی
آبگوشت
اش
سوپ شیر
مرغ یا گوشتو با زعفرون و زردچوبه و پیاز و نمک بذار بپزه حسابی برنج هم دم کن با ریش ریش کن تو برنج
کلا باید غذا های حالت آب‌پز درست کنی دیگه

منم غریبم الان سرما خوردم تو خونه ماسک زدم از دور ماسکو بر میدارم بچه نترسه وقت شیر دادن میزنم

برو شهرتون چند روز پیش مامانت باش ،یا بگو مامانت بیاد

دقیقا متنفرم ازغریبی وغربت همجوره درکت میکنم خودم 3ماهه لکه بینی دارم دستم پلاتینه شب وروزدارم از دردش میمیرم هیچکی نیست نیم ساعت بچم بگیره برم دکتر منم باهات هم عقیدم توروخدابچه هاتون غریبی ندین
سوپ آبگوشت

منم همینطورم🫂🫂

چه مثل هم البته ما همه تهرانیم اما شرق و غربیم😂 خودش ۴۰ .. ۵۰ دقیقه ای راهه
منم هم عقیده ام باهات
راه دور ندید
منم تنهام کسی پیشم نیس

آبگوشت هم راحته هم مقوی همه چی رو بریز تو قابلمه برو استراحت کن تا بپزه اگر زود بپز داری ک راحتتر

تو اینطرف ازدواج کردی من با همشهریم اژدواج کردم ولی اومدم غربت غربت خیلی بده هیچکسو نذاریم پرپر بزنم کسی نیست یه لیوان اب بده دستمون

دقیقا
تف تو غربت
عمیقا درکت میکنم

من ابگوشت میزارم عدسی سوپ

آش رشته درست کن بدون پیاز داغ
نخود با آب قلم گوشت بپز خیلی خوبه سریع خوب میشی

سوال های مرتبط

مامان نی نی دون مامان نی نی دون ۸ ماهگی
داستان تلخ این دو سه روزی که ما داشتیم،
اقا ما چهرشنبه بچم عصر تب کرد به همسرم گفتم پیش پزشکش نوبت بگیره که شب ببریمش دکتر (اخه خس خس سینه و سرفه شدید داشت ترسیدم )
رفتیم بچم بی حال بود و تب داشت، دکتر دید گفت سرما خورده ، و دارو نوشت من ب همسرم گفتم بچه رو بده من ، که ما بریم توی ماشین تا تو داروها رو میگیری…
ماشین توی یه کوچه نسبتا تاریک و بعد از یه پل لعنتی پارک بود که من از پل رد شدم نمیدونستم وسط پل سوراخه پام رفت توی اون سوراخ و خیلی بد زمین خوردیم وای برای یک لحظه نفهمیدم چی شد، تعادلم رو از دست دادم و انگار یکی محکم زده بود بیخ گوشم ..بد زمین خوردیم پسرمم با صورت خورد زمین ، نفهمیدم چقدر شدتش برای بچم زیاد بود اما من فقط جیغ زدم و برگشتم دوباره سمت مطب، همسرم داشت میومد فقط گفتم بچم … اونم گرفتش و دویید سمت مطب
دکتر همه جاش رو‌معاینه کرد و گفت هیچیش نیست و‌جاییش قرمز یا کبود نیست و حال عمومیش خوبه، من که فقط زار میزدم 😕😞 خلاصه ب پیشنهاد خودم بچه رو بردیم اورژانس و دو ساعتی اونجا بودیم و دکترا دیدن و گفتن بچه سالمه و چیزیش نیست، برگشتیم خونه ما از بس شوک بودیم تا صبح نخوابیدیم
و پسرم ساعت پنج صبح در حالی که هنوز تب داشت خیلی بد بالا اورد به صورت جهشی، عصرشم دوباره با اینکه حال نداشت بازم بالا اورد
زنگ زدیم ب دکتر گفتن ب خاطر خلط پشت گلوشه ، و اثرات سرماس
پسرم امشب سومین شبیه که تب داره و امروز کلا تمایل ب خواب داشت،
نگم براتون چقدر داغون شدم و چقدر سرزنش شدم از جانب خودم ، هر ساعت گریه میکنم…ادامهدر کامنت