#فرزندپروری

⭕️ مامان یه چیزی بهت بگم؟!

- بچه‌ت چند سال بعد حتی یادشم نمی‌مونه چقدر خونه‌ت مرتب و تر تمیز بوده
ولی یادش می‌مونه هیچ وقت اجازه ندادی بدون اضطراب به چیزی دست بزنه و تجربه‌ی جدید داشته باشه

- مامان، واقعیت اینه اون بچه اصلا یادش نمی‌مونه تو براش چه استایلی الان داری ست می‌کنی
ولی من بهت قول میدم یادش می‌مونه که حق انتخاب نداره

- مامان، اون بچه نمرهاش رو یادش میره
اما چرا بیست نشدی"های تو رو نه
و تبدیل به یه کمال گرا میشه

- هیچ وقت یادش نمی مونه چندتا اسباب بازیش رو تونستی براش یادگاری سالم نگه داری، ولی بهت قول میدم یادش می مونه وقت نمی‌ذاشتی باهاش بازی کنی

- میدونی چندسال بعد حتی یادش نیست بچه مردم رفتارش چی بوده
اما حرف تو که از بچه مردم یاد بگیر خوب یادش می‌مونه و تا ته عمر خودش رو مقایسه میکنه

- و در آخر بغلش کن و ببوسش، بذار قلبش پر از خاطرات خوب بشه
نه اتاق و کمدش پر از اسباب بازیاش❤️‍🔥

۰ پاسخ

سوال های مرتبط

مامان نفسم مامان نفسم ۴ سالگی
پنج تا جاری دارم، چندسال پیش که باردار بودم چهارتاشون حتی یک بارم در مورد جنسیت بچه چیزی نپرسیدن مادرشوهرمم میگفت بچه سالم باشه جنسیت مهم نیست، فقط یکی از جاری هام که خودش دوتا دختر داره خیلی پیگیر بود یادمه هشت هفته بودم رفتم سونوی قلب بهم گفت جنسیتشو بهت نگفت؟ آخه کدوم سونو تو هشت هفتگی جنسیت بچه رو تشخیص میده بعد سونو انتی رفتم همون موقع پسر عموی جاریم فوت شده بود درگیر مراسمش و عزادار بودن، تو اون موقعیت هم یادش بود پیام داد جنسیت مشخص شد گفتم آره دختره بعد از اون دیگه پیام دادنش کم شد انگار خیالش راحت شده باشه که پسر نیست
الانم باردارم به کسی نگفته بودیم تا چند روز پیش که سونو انومالی دادم به مادرشوهرم گفتیم و بقیه هم فهمیدن، چند دقیقه بعد همین جاریم پیام داد دخترم پیگیره میگه بپرس جنسیت چیه😑 گفتم دختره دیگه پیام نداد همین جاریم منو حساس کرده میگم کاش پسر بود، هرچی میخوام بهش فکر نکنم نمیشه، یادم میاد ناراحت میشم، چیکار کنم از ذهنم بره😓
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا بچه های شما هم به هیچ کاری هنری چیزی علاقه ندارن ؟؟من ماهلین به هیچ کاری نه نقاشی نه بازی کردن با بچه ها و نه اسباب بازی نه عروسک نه هیچی هیجی ها فقط به گوشی علاقه داره این مداد رد به زور دستش میگیره با یچه ها ارتباط نمیگیره تا قبل مریضیش که مهد میرفت می گفتن با هیچ بچه ای دوست نمیشه بدو برد نداره گوشه گیر و منزویه
اللن براش مداد رنگی و کتاب پیش دبستانیشوآوردم که تمریناشو انجام بده اصلا سخت نیست همش نقطه چین و رنگ آمیزیه اصلا دل نمیده ربطی هم به نزیض شدنش اینا نداره قبلشم همین بود خاله ی مهدشون می گفت دل نمیده و با بیحالی و بی حوصلگی نداد دست میگیره واسه تمرینات گفتاردرمانیشم همین جور به سختی باهاش کار می کردم رست آخر به گریه هاش ختم میشد🥴فقط گوشه نشینی و نلوزیون و گوشی رو دوست داره همین 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️مشاوره هم بردمش میگه اعتماددبه نفسش کمه براش جلسات رفتاردرمانی گذاشت دلی به نظر خودم ربطی به اعتماد به نفس نداره شما بچه هاتون چه جوری ان ؟؟؟
مامان آیلین مامان آیلین ۴ سالگی
مادرای عزیز من هر وقت سوال میپرسم خیلی کم پاسخ میدین ولی اگه امکانش هست به این سوالم(اگه تجربه ای دارین)جواب بدین، دخترم جدیدا خیلی به من وابسته شده در حدی که اصلا ازم جدا نمیشه اوایل خیلی بهتر بود با باباش میرفت خونه مادر شوهرم و چند ساعتی میموند یا اینکه خیلی وابسته مادرم بود خونه اونا تنهایی میموند و من و مادرم و خواهرم تو یه ساختمونیم صب که از خواب بیدار میشد میرفت خونه خواهرم و با بچه هاش بازی می‌کرد حتی برا شام و ناهار هم صداش میکردیم دوست نداشت بیاد بعضی وقتا شبا با گریه می‌آوردمش خونه الان اصلا بدون من بالا نمیره خونشون نمیمونه حتی دیروز با همسرم بیرون برا خرید میوه هم نرفت گفت اگه مامان بیاد منم میام،یه هفته بردمش مهد ولی اصلا ازم جدا نشد با اینکه خیلی دوست داشت با بچه بازی کنه ولی از کنار من جم نمی‌خورد فقط با حسرت بچه هارد نگا میکرد خیلی خجالتی و اعتماد به نفسش پایینه اگه کسی کنارش با صدای بلند حرف بزنه اگه با اینم نباشه زود گریه میکنه البته این اخلاقا رو از اول داشت ولی وابسته به من نبود الان خیلی وابسته شده نمیدونم چیکار کنم
مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
❌ نمونه هایی از پرتکرارترین آسیب های دوران کودکی در اتاق درمان:

1⃣ من نمیتونم وجود احساساتی مثل خشم و غم رو بپذیرم و یا در موردشون صحبت کنم چون توی خانواده ما صحبت از این احساسات ممنوع بود و انکار میشد .
2⃣ هیچوقت نمی تونم قاطعانه حرفم رو بزنم آخه هر وقت میخواستم چیزی بگم والدینم واکنش منفی نشون دادن و ساکتم کردن.
3⃣ من همیشه فکر میکنم همسرم قراره ترکم کنه ، یادم میاد هر بار اشتباهی ازم سر میزد مادرم منو تهدید به ترک می‌کرد.
4⃣ می دونم خودم رو با دیگران مقایسه میکنم و احساس میکنم ازشون عقبم،چون والدینم همیشه منو با دیگران مقایسه میکردن و میگفتن اونا از تو بهترن .
5⃣ من خیلی خجالتی ام و نمی تونم توی جمع حرف بزنم ،دلیلش اینکه تو بچگی همیشه خجالتی بودنم رو بعنوان صفت مثبت تقویت کردن و میگفتن به به ! چه بچه خوب و آرومی.
6⃣ من اغلب کارهام رو نصفه نیمه رها میکنم ،آخه بچه که بودم والدینم نمیذاشتن کاری که شروع کردم رو خودم تموم کنم ،همیشه وسط کار از من میگرفتن و خودشون انجام میدادن.

✅ برخی از مشکلاتی که در بزرگسالی تجربه میکنیم ،ریشه شون به تجارب دردناک کودکیمون می رسه .
درسته که کنترلی روی گذشته نداریم اما امروز با آگاهی میتونیم در راستای بهبود قدم برداریم.
مامان زندگیم ایلیا❤ مامان زندگیم ایلیا❤ ۴ سالگی
۵ اشتباه رایج که عزت‌نفس بچه‌هارو نابود می‌کنه!

خیلی وقتا خودمون بدون اینکه حواسمون باشه، عزت‌نفس بچه‌مونو کم می‌کنیم. ببین این ۵ مورد رو تا حالا انجام دادی یا نه؟

❌ ۱. مقایسه کردن
🔹 «ببین دخترخاله‌ت چقدر زرنگه، تو چرا اینطوری نیستی؟»
🔹 این جمله یعنی: «تو به اندازه‌ی بقیه خوب نیستی!»

❌ ۲. سخت‌گیری زیاد
🔹 «تو همیشه باید بهترین باشی!»
🔹 این جمله باعث می‌شه بچه فکر کنه اگه اشتباه کنه، دیگه ارزش نداره.

❌ ۳. مسخره کردن یا سرزنش کردن
🔹 «آخه اینم نقاشیه؟ دست چپم از تو بهتر می‌کشه!»
🔹 این جمله‌ها عزت‌نفس بچه رو له می‌کنه.

❌ ۴. نادیده گرفتن احساساتش
🔹 «گریه نکن، چیز مهمی نیست!»
🔹 این باعث می‌شه بچه فکر کنه احساساتش مهم نیست و نباید درباره‌شون حرف بزنه.

❌ ۵. انجام دادن همه‌ی کارها به‌جای بچه
🔹 «برو کنار، خودم زودتر انجام می‌دم!»
🔹 این جمله یعنی: «تو نمی‌تونی!» و باعث می‌شه بچه حس بی‌عرضگی پیدا کنه.

💡 کدوم یکی از اینا رو تا حالا گفتی؟ یا کدومش رو تو رفتار بقیه دیدی؟ برامون بنویس!