امروز با دخترم رفتم بازار گفت اسباب بازی میخام گفتم نه،آخه چند روز پیش خریده بود،بعد دویید رفت تو اسباب بازی فروشی ی اسباب بازی انتخاب کرد ولی من نخریدم براش گفتم چرا بدون اجازه اومدی اینجا،بچم چند بار اصرار کرد ولی نخریدم براش با ی بغضی اسباب بازیه رو گذاشت سر جاش و اومد بیرون،الان از عذاب وجدان خوابم نمی‌بره گناهداشت بچم مغازه هم کلی شلوغ بود دست همه بچه ها اسباب بازی بود

درست ترین کار رو کردی هرچند تحمل بغضش سخته اما اگه می‌خریدی دفعه بعد دوباره تکرار می‌کرد اما یکی دوبار نخری دیگه اینکارو نمیکنه

منم مثل شمام پسرم هر بار که من یا باباش می‌بریم بیرون محاله اسباب بازی نخره .ولی به نظرم کار اشتباهیه من چون زیاد حوصله گریه ندارم سریع میخرم ولی بهتره بخاطر تربیتشون پا رو دلمون بذاریم
الان خونمون شده پر از اسباب بازی و خیلیم قدرشون رو نمی دونه خیلی راحت خرابشون میکنه

دقیقا منم امروز تو خیابون کار داشتم دخترم اسباب بازی خواست چون پول نداشتم نخریدم همون موقع یه بچه دست مامان باباش تو دستش داشتن میرفتن تو مغازه اسباب بازی بخرن دخترم با یه حسرتی نگاه به اون بچه کرد منم زود صحنه رو ترک کردم که بیشتر حسرت نخوره😆😆😆

ناراحت نباش به خاطر خودشونه
منم همینم ،تازه پسر من میبینه میگه مامان اگر از اینا ببینی برام میخری😂😂😂منم میگه بله مامان جان هنوز که ندیدم😂

اگه ما اینکار هارو نکنیم، بچه هامون همیشه خواهان بار میان. اگه هر چیزی خواستن داشته باشن، در اینده سرخورده میشن. چون ما نمیتونیم تو سی سالگیشون ماشینی که خواست براش بخریم. یا خونه‌ای که خواست. اینا برای تربیت و آینده شونه. اینطوری ما زن هایی تربیت میکنیم که از شوهرشون هم توقع دارن مثل باباشون اگه گفت شیر مرغ میخوام تهیه کنه. پسر هایی بار میاریم که نمیتونن مستقل بشن.
گاهی لازمه در برابرشون مقاومت کرد.

پسر منم همینه امکان ندارع یبار برم بازار یکی براش نخرم چون اصلا تحمل ندارم وقتی نگاهم می‌کنه دلم نمیاد نخرم
اول خراب میکرد ولی الان قذرشونو می‌دونه خراب نمیکنه

چند روز پیش پسرم تو تلویزیون تبلیغ اسباب بازی شیش پر دید هی پیله کرد برام بخرید من این سر تهران تا اون سر تهران کوبیدیم رفتیم براش خریدیم الان میگه نمیخوامش اون یکی که دیدم میخوام

نگران نباش انقد از این خرجا برات بتراشه خودت کیف کنی 😊

دقیق‌تر منم دیروز جلو اسباب بازی فروشی گریه گریه من موتور پلاستیکی میخوام بخدا خونمون از اسباب بازی جا نیست دوچرخه .اسکوتر .لوپکار داره تو این خرید عید هر سری رفتیم بازار هر بار دوتا دوتا عروسک گرون گرفته اسلایم و حباب سازو.... گفتم اینو بگیرم کجا بذاریم آخه الکی یه تومن بدم بمونه گوشه اتاق
یجوری گریه میکرد کل خیابون نگاه کردن
بهش گفتم پول صدتا بستنی میشه جمع کن بیام بخریم قانع شد 🙄😬منم شب عذاب وجدان گرفتم یاد اشکاش ☹️