سوال های مرتبط

مامان رادمهر💙 مامان رادمهر💙 ۳ ماهگی
پارت یک تجربه زایمان طبیعی: ۳۷هفته و پنج روز بودم از شکمم صدایی اومد ترسیدم رفتم بیمارستان نوار قلب گرفتن گفتن یکم ضعیفه ولی نه به اندازه ای که خطرناک باشه فرداصبح برو سونوگرافی ببینم چی میگن(مامای همراهم شیفتش بود ساعت۹شب معاینه تحریکی کرد یکم دل درد و کمردرد گرفتم) از ساعت۱۲شب یه خرده دردای ریزی میگرفت و ول میکرد من میگفتم این که دردناک نیست پس هنوز وقت زایمانم نیست مامانم و عمم میگفتن نه همیناست تا ۸صبح هر پنج دقیقه میگرفت ولی شدید نبود ساعت۹صبح دیگه یکم شدید شد ساعت۱۰رفتم سونو بیوفیزیکال اونجا هم باز گفتن بد نیست مثلا عددی که باید ۸باشه۶/۸دهم بود گفت باید دکتر ببینه به احتمال زیاد ختم بارداری بده. ساعت۱۲ظهر رفتم بیمارستان گفتن باید بستری بشی چون درد هم داشتم بعد اینکه لباسامو عوض کردم شروع کردم ورزش و اسکات و چرخش لگن تا مامام بیاد بیمارستان دیگه دردا بیشتر شده بود دلم میخاس گریه کنم ولی نفس عمیق میکشیدم از بینی نفس میگرفتم از دهن میدادم بیرون و اسکات که میزدم دردم کمتر میشد تا وقتایی که هیچ کاری نمیکردم اینو حتما انجام بدین. بقیشو پارت بعدی میگم