۱۳ پاسخ

بهش بگو بخره ولی اگه نخرید خودت طلاتو بفروش بخر .

ب شوهرت بگو بخره چون بچش شکونده درسته بچست ولی باباش باید جبران کنه

فدای سرش نداریم عزیزم. باید براشون بخرید. ما همین اتفاق پارسال برا همسایمون لفتاد قشنگ بیست تومن دادن تلویزن دادن به مامانش

پسر کنم تلویزیون مادرشوهرم شکوند 55 اینچ بود قسط خریدم نصفشو ما میدیم نصفشو مادرشوهرم درکل هر ماه هر کدوم داشتیم قسطامون میزیزیم

اول ب شوهرت بگو ببین چی میگه اگر گفت نه بدونی که بفهمه خودت براشون تلویزیون بخر و نزار شوهرت بفهمه که تو خریدی

عزیزم مجبورش من که خودش بخره چون نمیتونی طلاتو بفروشی اونوقت شوهرت میفهمه طلا داشتی و تمیدونسته

صورصد ازش بگیر بخر قبل اینکه برید خونتون بخر براشون

دخترم تلویزیون پدرشوهرمو رو شکوند مثل همون خریدیم دادیم

شوهرت چه پرروا میگه بچه س دیگه🤣 بگو فکر کن تلوزیون خونه خودمونه. باید دوباره میخریدی. الانم بچه ما شکونده تو باید یا تعمیرش کنی یا بخری

بگودرسته بچست ونمیفهمه ولی ماکه میفهمیم بایدبراشون درست کنیم یاجبران کنیم تلوزیونشون چیه من مامانم ازدست نوههازده به دیواریه محافظ صفحع هم گذاشته😑

بهش بگوبخره،اگه نخریدباهمون طلات بگیر،گناه دارن

بهش بگو بخره اگه پدر آدم دست و بالش باز باشه آدم باز میگه اشکال ندارد ولی خب شرایط جوری نیست که بخوای بزنی بی خیالی

شوهرت مجبور کن بگیره
تو این شرایط بنده خدا ها تو رو ک معلوم میگن اشکال نداره وای واقعا وضعیت خرابه نمیتونن بگیرن بنظرم شما مسئولیت ک جبران کنید
همسرت مطمعن باش مامان بابا خودش بود با کله میرفت خرید

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۳ سالگی
چقدر بلاتکلیفی بده. میخوام از شوهرم جدا شم. از دیروز اومدم خونه مامانم‌ مامانم خودشم مسافرته منو پسرم تنها. دارک دق میکنم. روز اول که همه ش پسرم گریه کرد که بریم خونمون. امروز بهتر شده ولی خودمم دلم خونه رو میخواد. یعنی شوهرم نباشه ولی خونه و وسایل خودم باشه. پسرم هر حرفی میزنه میگم خدایا قراره دیگه هرشب باباشو نبینه یعنی. دو ساله دارم به این تصمیم فکر میکنم ولی حالا که استارتشو زدم انگار جا زدم. فقط به خاطر پسرم. عین مرغ پرکنده شدم تو خونه. دیروز که اومدم احساس میکردم اگر یه لحظه دیگه تو اون خونه بمونم یه بلایی سر خودم میارم. بابام یه ماه فوت کرده و شوهرم دائم یه بهانه ای برا قهر و دعوا داشت به جای درک کردن. خیلی مشکلات جدی تر داریما این آخریش بود که یهو منو داغون کرد. حالا گیجم نمیدونم برم دادخواست بدم ندم.برم وسایلمو جمع کنم یا نه. موندم تو بلاتکلیفی. دلم نمیخواد برگردن به اون زندگی اصلا چون دو سال تلاش کردم درست شه و نشد. ولی تحمل این استرس و این بار روانی هم ندارم‌ خدایا کاش زودتر بگذره