سلام خانما شبتون بخیر
من از روزی که زایمان کردم خونه مامانم زندگی میکنم شوهرمم پیشمه
مامانم نمیزاره برم خونه خودم
امشب یسر رفتم خونم دخترم انقدر گریه کرد که کبود شد اصلا دست و پامو گم کرده بودم با اینکه خونه مامانمم خودم نگهش میدارم
الان دوباره اومدم خونه مامانم
نمیدونم چیکار کنم

بهتره هرچی زودتر بری خونه خودت اینجوری زودتر با شرایطت کنار میای و عادت میکنی که کاراتو خودت انجام بدی در کنارش هر وقتم لازم بود ازشون کمک میگیری من فقط ده دوز اونجا موندم درسته سخته ولی خونه خودت باشی امور کار دست خودته

آخرش ک چی عزیزم تا کی میتونی اونجا بمونی برو خونت ب مادرت بگو چندروز بیاد پیشت و بعد روزا بهتون سر بزنه

من که هرچی اومدن دنبالم نرفتم خونشون که چی هرچی باشه ادم خونه خودش از همه لحاظ راحتره فقط مامانم یه هفته اومد پیشم تابخیه هام بهترشده بعد دیگ گفتم برو سرخونه زندگیت دیگ نیازی ندارم بهت دیگ اون رفتو من موندم و بچم

من شوهرم شبکاره و اگه با بچم برم خونمون کلا تنهام میترسم شبا چیزیش بشه و منم که دست تنها
تا عید که شوهرم روز کار بشه و شبا خونه باشه

اشکالی نداره منم یکماه خونه مادرم بودم چون پسرم مشکل داشت تنهایی نمیتونستم نگه دارم بعدرفتم خونه خودم اینقدرگریه کردهلاک شدالان برعکس شده عادت کرده به خونه خودمون

وای دقیقا مث مامان منه
منم هنوز خونه مامانمم
منم یشب رفتم خونه خودم بچم یکی دوبار شیر زد به گلوش ترسیده بودم
با اینکه خونه مامانم مث شما خودم نگهش میدارم

منم تا 40روز پیش مامانم بودم اصلا 40روز رو که رد کرد یهو گریه هاش خیلی کمتر شد خداروشکر ، واینکه دو سه روز اول تنهایی سخته، شوهرتواز همون اول اموزش بده کمکت کنه یه سری کارا مثل پوشک عوض کردن و لباساشو بشوره ، اگه شیرخشکیه چطور شیر بده و اینکه وقتی گریه میکنه تو خونه بچرخونه ، اینجوری توام کمتر اذیت میشی