۶ پاسخ

وزن سونو نمیشه اعتماد کرد بچم ۲۱۴۱بود تو سونو‌وزن ب دنیااومد ۳ کیلو
بچه داداشم ۱۹۰۰بود تقریبا تو سونو دنیااومدنی ۳۵۰۰تقریبایابیشتربود

راه رفتن بعد سزارین خیلی درد داره؟کلا منم سرارینم خیلی میترسم

مبارک باشه عزیزم کدوم بیمارستان زایمان کردی؟رسیدگیش و اینا خوب بود؟

فقط عجیب بود که توی سونو وزن رو تقریبا ۳کیلو تخمین زدن ولی بچه ۲۶۰۰ به دنیا اومد

منم بچه اولم مثل شما شدم
الان دیگه خیالم راحته سزارین میشم

چشمت روشن عزیزم بچه زردی نداره؟

سوال های مرتبط

مامان فسقلی مامان فسقلی ۲ ماهگی
تجربه زایمان قسمت ششم

که دکتر گفت ترشح سبز رنگ کمی توشه
اتاق رو آماده کنید سزارین اورژانسی..
دیگه تا آماده کنن تقریبا ی ساعتی شد ،بعد یکیشون اومد سوند رو وصل کرد بهم..
یکی از خدمات اونجا اومد گفت پاشو بریم برای سزارین ،دیگه بزور پاشدم چون سوند بهم وصل بود راه رفتن یجوری بود
یه تخت دیگه بود گفت دراز بکش روی این ،دراز کشیدم و پتو زد روم و پروندمم گذاشت روی تخت و بردنم بیرون از بلوک زایمان ( من طبقه ۳ بودم برای زایمان طبیعی ،اتاق عمل سزارین طبقه چهارم بود) مامانم و شوهرمم اونجا بودن اونارو دیدم و رفتیم بالا
از بالا ام جلو در ورودی اتاق عمل یه تخت دیگه آوردن گفتن آروم بیا روی این یکی تخت،اروم رفتم روی اون تخت و یه مردی بود که بردتم تو اتاق عمل و گفت حالا دوباره آروم برو روی تخت اتاق عمل
بازم آروم آروم خودمو هُل دادم روی تخت اتاق عمل
وای که چقدر سرد بود اتاق عمله،داشتم میلرزیدم گفتم خیلی سردمه یه زنه گفت کولرو خاموش میکنم الان
چند نفر اونجا بودن زن و مرد
دیگه دکتر بی حسی اومد خیلی ام خوش اخلاق بود ( کلا بجز یکیشون که دختره خیلی رو مخ بود بقیه شون خوب بودن)
مامان شاهزاده کوچولو مامان شاهزاده کوچولو ۴ ماهگی
خب خانم ها تجربه زایمانم سزارین

من از ۲۷ هفته استراحت مطلق بودم تا ۳۱ هفته گفتن دیگه نمیخواد خوب شدی از ۳۴ هفته هم شروع کردم ورزش کردن و پیاده روی روزی نیم ساعت تا اینکه ۳۵ هفته شدم صبح روز چهارشنبه بود از خواب بیدار شدم چشام پف کرده بودن رفتم بهداشت فشارم رو گرفتن ۱۴ بود بعد عصری رفتم برا دکترم بهم آزمایش نوشت انجام دادم نشونش دادم رفتم گفت که بستری نامه بستری رو دادن زودی اعزام شدم بیمارستان و من کلی اشک و غصه میخوردم تو زایشگاه بودم هر کاری کردن فشارم کنترل نشد شدم ۳۵ هفته و ۱ روز ختم بارداری دادن ساعت ۴ عصر بود که بهم گفتن از این به بعد چیزی نخور و به شوهرت زنگ بزن بیاد منم با کلی گریه که نکنه بچم بره دستگاه رفتم اتاق عمل خلاصه رفتم اتاق عمل و سوند وصل کردن زیاد درد نداشت بعد آمپول بی حسی رو زدن و شروع کردن به عمل کردن وسط عمل یهویی فشارم‌۱۶ شد زودی اکسیژن وصل کردن و صدای گریه بچه رو شنیدم تو ریکاوری ۲ ساعت بودم و همچنان اکسیژن بهم وصل بود همراهم‌رو صدا درد داشتم ولی قابل تحمل بود منو آوردن تو بخش کلی درد داشتم بهم سرم و شیافت زدن خوب شدم بعد از چند دقیقه بچم رو آوردن اینم تجربه زایمانم من از اول عاشق طبیعی بودم ولی الان میگم خوبه که سزارین رو انتخاب کردم چون با مسکن میتونم‌درد رو تحمل کنم عالیه فقط اینکه وقتی راه میرین واسه اولین بار درد داره ولی بعد از چندتا قدم عالی میشین الان انگار من زایمان نکردم خداروشکر فقط زیادی راه برین من زیادی راه رفتم که بی‌حال نشدم