۱۹ پاسخ

۲۵ سالمه یه پسر پنج ساله و یه پسر ۳ ماهه دارم .....چ خوب ک دیر ازدواج کردی من ۱۷ سالگی ازدواج کردم تا الانه زندگیم همش سختی کشیدم موهام همش سفید شده

دو یاسه سالش که شد یکی دیگه بیار اگه دوست داری سومی هم بیار به حرف کسی گوش نکن خودت و شوهرت در این مرد باید تصمیم بگیرید منم سه تا دارم همش سر آخری کلی حرف چرت شنیدم

دقیقاااااا منم مثل شما ۲۵ سالگی ازدواج کردم و یه بچه سه ماهه دارم
دیگه گذشت گلم کاری نمیتونیم انجام بدیم

من ۱۹ ازدواج کردم یک سال نیم تو عقد بودم بعد یکسال بچه اوردم الان ۲۳ سالمه هر کسی باید به شرایطش نگاه کن بعضی دوست دارن زود ازدواج کنن بچه بیارن بعضی هام هستن دوست ندارن بچه بیارن من به نتیجه رسیدم بچه شیرین زندگی دعا میکنم به هرکسی نداره بده به خواهر من یه بچه سالم بده

من 25 سالگی ازدواج کردم الان که 30 سالمه بچم تقریبا 4ماهشه ، وکاملا راضیم ازاین بابت چون قبلش امادگی بچه دار شدن نداشتم هم شاغل بودم هم نمیتونستم مسئولیتشو بپذیرم، الاندرسته گاهی وقتا بهش میگم اگه میدونستم تو پسرم میشی زودتر اقدام میگردم ، هرچند اونقدر هم دیر نکردم اما خب میدونم یه تجربه هایی کسب کردم که با بچه نمیشد

من ۲۸سالگی ازدواج کردم ۳۱سالگی بچم بدنیا اومد از فاصله ای که افتاد ناراضی نیستم آدم اول باید آمادگیشو پیدا کنه بعد بچه بیاره

من ۱۹ سالگی ازدواج کردم بعد هشت سال تو ۲۷ سالگی بچه دار شدیم و راضی ام ، هم کار نکرده ندارم که حسرت بکشم همه ی دو تایی ها رو رفتیم هم با آمادگی بچه دار شدیم سن پایین فک می کنم از پس اش برنمیومدم .
الان هم تو تاپیک ها میبینم کسایی که حوصله بچه داری ندارن اغلب کسایی هستن که سن شون پایینه و عملا بچه دست مامان بزرگا بزرگ میشه

من ۱۸سالگی ازدواج کردم پنج سال اولشو نخاستیم گفتیم زوده بعدش هر چی تلاش میکردیم نمیشد تا چهارسال همش دکتر بودم تا بلاخره شد الان سی سالمه یه پسر چهارسالع دارم با یه پسر پنج ماهه اتفاقا منم فکر میکنم که چرا اون پنج سالو الکی گذروندیم همون موقه بچه دار میشدم الان بچم مدرسه میرفت

من ۲۲سالگی ،۲۶سالگی،۳۵سالگی مامان شدم این سومیه فاصله افتاد خواست خدابود

۱۶ سالگی عقد کردم
۱۸ سالگی عروسی کردم
دخترمو ۲۰ سالگی
پسرمو ۲۲

من ۲۲ عروسی کردم و یه هفته بعدش باردارشدم
والان دخترم ک ۵ماهشه😁

من 28سالمه بچم یک ماهشه

من که ۱۸ عقد کردم ۱۹ تو عقد حامله شدم الان ۲۰ سالمه پسرم ۴ ماهش😂😂و در تلاش برای دومی هستم😂😂🫣

اتفاقا کار خوبی کردی من الان ۲۳ سالمه ی دختز ۴ ساله و ی پسر ۳ ماهه دارم خیلی برام سخته همش میگم جوونی نکردم من

ولی من سه ماه بعد عروسیم حامله شدم ولی بعدش پشیمون شدم کفر نمیگم عاشق بچمم ولی میگم که کنار شوهرم جوونی و تفریح نکردم

عزیزم هیچ فرقی نمیکنه ، منم ۱۷ سالم بود ازدواج کردم الان ۲۹ سالمه یه دختر سه ماه دارم همیشه فکر میکردم از بقیه عقب افتادم الان میبینم ده سال مسافرت رفتم خرج کردم پوشیدم عشق و حال کردم الانم بچه دارم از هیچکسم عقب نیستم

و منی ک تولد ۲۱ سالگیم دخترم یک ماهه بود 🤦‍♀️

حالا دیگ شده
فاصله سنی کم بیار
هم ب نفع خودته هم بچت

من که ۳۵ سالمه

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۳ ماهگی
یچیز دلی میگم امیدوارم به کسی برنخوره ولی بیاین نظر دلیتونو بگین🌿
من ۱۹ سالگی ازدواج کردم و بخاطر درس و کار و ... بعد ۶ سال اقدام به بچه دار شدن کردم و الانم بچه دار شدم. خیلی وقتا خیلی وقتا فکر میکنم که کاااش زودتر بچه دار میشدم که مامان جوون تری بودم و انرژیم بیشتر بود و میتونستم بیشتر بچه بیارم و ازین حرفا.... ولی جدیدا یچیزی باعث شده نظرم عوض شه. جدیدا توو گهواره بعضی تاپیکا رو که میبینم انقد دغدغه های عجیب غریب و بچه گانه ای داره طرف بعد میرم پروفایلش رو ببینم ببینم چی باعث شده که یه نفر همچین فکری کنه یا همچین مسئله ای داشته باشه یهو میبینم مثلا ۱۹ سالشه ۲۰ سالشه. تازه یادم میاد منم وقتی ۱۹ سالم بود تازه ازدواج کرده بودم چقدددر بچه بازی داشتم چقدر اعصاب خوردیای احمقانه داشتم چقد دهن بین بودم و چقدر با گذر زمان و خصوصا جاافتادن توی زندگی مشترک پخته تر شدم... هنوزم فکر میکنم خیلی خوبه آدم توو سن کم بچه دار بشه ولی خیلی خوشحالم که الان بچه دار شدم و میتونم مامان سالم تر و آگاه تری برای پسرم باشم...
شما نظرتون چیه؟!
مامان کنجد مامان کنجد ۳ ماهگی
من ۳ سال عقد بودم و ۷ سال بود که عروسی کرده بودم یعنی جمعا ۱۰ سال
خیلی با بچه دار شدن مخالف بودم چون حس میکردم آزادیم گرفته میشه اکثرا فکر میکردن ما بچه دار نمیشیم ولی اصلا برام مهم نبود ولی چون شوهرم بچه میخواست دیگه تصمیم گرفتیم بچه دار بشیم اتفاقا خداروشکر خیلی خیلی زود باردار شدم
الان زندگیم زیر و‌رو شده هیچ تفریحی ندارم اکثرا توی خونه و تنهام تمام کارای پسرم با خودمه به دلایلی خیلی سختی کشیدم
ولی واقعا ثانیه ای از بچه دار شدن پشیمون نشدم الان فهمیدم هیچ هیچ هیچ لذتی بالاتر از مادر شدن نیست🥹
ساعتها تو بغلم میگیرمش تا بخوابه و فقط نگاش میکنم دلم میخواد تک تک ثانیه هاشو قاب بگیرم خیلی خسته میشم حتی بعضی وقتا میرم زیر دوش از فرط مستاصل شدن و‌خستگی گریه میکنم ولی همون دوش گرفتنم سریع تموم میکنم چون دلم براش تنگ
میشه
به معنی واقعی کلمه دلم میخواد جونمو فداش کنم هربار که گریه میکنه منم بدون اینکه متوجه بشم اشکام سرازیر میشه🥲
همه میگفتن ولی هیچوقت نمیتونستم باور کنم مادر شدن اینقدر عجیب و‌دوست داشتنی باشه 🥺❤️
مامان فندق مامان فندق ۱۰ ماهگی