۶ پاسخ

بهت افتخار میکنم دوستم 🫂مطمئن باش همین طور ک من بهت افتخار کردم دختر قشنگت هم بهت افتخار میکنه🥹

پس هممون مثل همیم واقعا مادرا خیلی ی تنه درد و زحمت میکشن

من هم بچه اولم تنها بودم هم دومی
تنها ک میگم یعنی هیچکس حتی شوهرم
خودم بودم و خودم
فک کن دارم شیر میدم ب این دخترم ۳سالشه دستشویی داره آب میخواد گشنس و....تنهای تنها خیلی سخته الانم تب شیر گرفتم دو روزه از بدن درد و لرز دارم میمیرم بازم کسی نمیاد کمک 😢

من روز اولم از بیمارستان مرخص شدم با بخیه پاشدم واسه خودم کاچی درست کردم و ظرفامو شستم....بقیه خواب بودن خسته بودن یه شب و یه روز بخاطر من بیدار بودن😑

منم همینطور مادرشوهرم اخرای ماه هفتم اومد تا ۱۰ زایمانم بود بعد رفت
بچم تااون موقع اروم بود
ولی یهو کولیکش شروع شد منو شوهرم تنها تاالان نگهش داشتیم...مامانم اینا یه شهر دیگن نتونستن بیان چون هم بچه مدرسه ای داشتیم هم شرایطش نبود...
همین امروز داشتم با بچه گریه میکردم
ولی خداروشکر میگذره این روزام نگران نباش عزیزم ما قوی تر از این حرفایم
اگه تو یه شرایطی قرار گرفتیم حتما میتونیم از پسش بربیایم♥️

الهی عزیزممم... واقعا اوایل بدون کمکی خیلی خیلی سخته. با اینکه اولین تجربه مادریت عالی هستی تو نشون دادی بهترین مامان دنیایی عزیزم

سوال های مرتبط

مامان مَهوا🌕 مامان مَهوا🌕 ۲ ماهگی
پارت۵
دیگه از اون روز تا همین یک هفته پیش شیر خشک ندادمش و هفته قبل همون شیر خشک گیگوز رو بهش دادم و خداروشکر مشکلی پیش نیومد.
روز بعد هم که مرخص شدم اومدم خونه، تا روز سوم خیلی اذیت شدم و همیشه شیاف میذاشتم، برای شیردادن واقعا اذیت بودم... اما بهبودم رو کامل حس میکردم... روز ۵ ام دردام کمتر شده بود اما بازم سوزش رو داشتم...
دیگه از روز ۸ و ۹ خب بهتر شده بودم اما خوب خوب نه!
اما تونستم روز دهمم با قطار از تهران تا نیشابور بیام.
تا روز ۱۵ یا۱۶ برای بلند شدن و دراز کشیدن دردی رو حس میکردم که با احتیاط کارامو میکردم.
الان که ۲۱ روزه عمل شدم تقریبا خیلی خیلی بهتر شدم، فقط کمرم کمی درد داره و برای بلند شدن باید به پهلو برگردم و تا بتونم بلند بشم...
✅اینم ی توضیح کامل از پروسه سزارین از روز اول تا امروز✅
من با روسری شکمم رو میبندم و راضی هستم، چون گن که استفاده کردم و خیلی تنگ بود، باعث شد درد بخیه هام بیشتر بشه درصورتی که خوب شده بودم اما به خدی دردم رو زیاد کرد که مجبور شدم از شیاف استفاده کنم.
الانم نمیگم کاااملا خوب و بی درد هستم، اما خداروشکر از پس بیشتر کارای خودم و مهوا برمیام. وقتی در عرض ۲۰ روز بهبودم اینطوری پیش رفته،انشالله تا روز چهل بهتر از الانم میشم.
اگر تاپیکامو ببینید، من به حدی درد داشتم که همیشه کلافه بودم. توی خونه گریه میکردم و میگفتم من دیگه خوب نمیشم... اما خداروشکر گذشت...