تجربه زردی
دخترم وقتی دنیا اومد زردی نداشت شکمش هم همون روز سه چهار بار کار کرد و حالش خوب بود اما از فرداش متاسفانه شکمش کار نکرد و دل درد داشت شیر خودم رو میخورد به هر ضرب و زوری شده شیر خودم رو میدادم بهش مادرم و مادر شوهرم کلی راه های مختلف بابت دل دردش میدادن چون خیلی بی‌قراری میکرد از شربت گرمیچر و آب نبات تا داروهای گیاهی که فقط گرمیچر و همون نبات رو دادم بهش اونم چون دیگه کلافه بودم از گریه های دخترم در نهایت یک روز درمیون شکمش کار کرد و با مشورت بهداشت بهش قطره کولیکز دادم و دل دردش خیلییییی بهتر شد

قرار بود بعد از دو روز آزمایش بدیم اگر بالا بود بستری کنیم که دخترم دل درد شدید گرفت و مجبور شدیم بریم بیمارستان همونجا زردی رو دوباره چک کردن و شده بود 18.9 دیگه دستور بستری دادن سریع و من چقدر پشیمون بودم که همون روز اول بستریش نکردم و به حرف بقیه اعتماد کردم خداروشکر بعد از بستری شدن تو یک روز زردیش از 18.9 رسید به 10.8 و خیالم راحت شد توی بیمارستان هم هیچ کاری نکردن فقط گذاشتن داخل دستگاه قوی و یک بار شب و یک بار صبح ازش خون گرفتن اینکه هی سوراخ سوراخش میکنن اصلا درست نبود این شد درس عبرت برام که به حرف بقیه گوش نکنم و به غریزه مادریم اعتماد کنم امیدوارم کسی اشتباه من رو نکنه و همه چیز رو به دکتر بسپره

اشتباه من این بود که خیلی به حرف بقیه گوش دادم بهم گفتن بستری نکن بچه رو سوراخ سوراخ میکنن و ترنجبین بده و شیر خشت بده و ... منم اعتماد کردم به تجربه بقیه و دادم به دخترم اما دادن این داروها یک طرف و بی حال شدنش یک طرف عین چی پشیمون شدم و خداروشکر یکم بعد بهتر شد اما دل درد داشت من اصرار داشتم دستگاه اجاره کنیم اما گفتن زیر مهتابی همونه و دیگه گذاشتیمش زیر مهتابی

خوب بعد چیکار کردی دختر منم همچنان زردی داره

این کار نکردن شکمش باعث شد زردی بگیره و بمونه تو بدنش و باعث بشه هی شدید تر بشه همه میگفتن زردیش کمه چیزی نیست ولی به اصرار خودم رفتیم آزمایش دادیم و کلی حرف شنیدم که بچه چی داره می‌بری خون بده خلاصه جواب آزمایش اومد و زردیش 17 بود