اعصابم خیلیییی خورده انقد ناراحتم اگه خونه آبجیم بودم همسایشونو جر می دادم همسایشون یه بچه ۳ یا۴ساله داره دختر انقد این بچه شیرین و خوشگل بود پارسال رفته بودیم پیش آبجیم این بچه تنها بود تو خونه من رو بالکن بودم دیدم یه بچه انقد گریه میکنه میگفت من می ترسم تو روخدا به مامانم یا بابام زنگ بزنین انقد این بچه التماس میکرد همه همسایه ها اومدن بودن زیر که با بچه حرف بزن تا این مامان بیشعورش بیاد انقد زنگ زدن تا اومد من کلی ناراحت شدم انقد اعصابم خورد شد آبجیم گفت آین همش همین کارو میکنه بچه رو تنها میذار درم قفل میکنه میره هرچی هم بهش میگیم داری میری به مابگو یا بچه رو تنها نذار حداقل درو قفل نکن مامانه گوش نمی داد تا امروز شنیدم بچه از رو بالکن افتاده مرده الهی بمیرم براش انقد گریه کردم دامادم میره پاین می بینه یچه افتاده آبجیم میاد یه پتو می اندازه میگه بچه دستاشو جمع کرده بود سردش بود 😭😭😭😭😭 یعنی انقد ناااراحتم همش توفکرشم توروخدا بچه هارو تنها نذارین گناه دارن آخه بچه ۳ یا ۴ساله رو کی تنها میذاره آخه سرکارهم نمی رفت مادر اصن هم بره قرار نیست بچه رو تنها بذار😭😭😭

۲۷ پاسخ

خاک عالم توسر مادر بیشعورش
خدا دیده لیاقت نداره ازش گرفته

آخی عزیزم چقدر دلم سوخت برای مظلومیت بچه
کاش خدا به همچین آدمایی بچه نمی‌داد واقعا

کاش زنگ میزدید اورژانس اجتماعی بهزیستی میومد میبردش تا زیر دست اون زن نمیموند پر پر شه

آخخ قلبم درد گرفت خدایااا😭😭😭😭

دقیقا من ی همسایه دارم اینطوریه
ی دختر۴سالع و ی پسر ۲ ساله رو می‌ذاره میره

منم وقتی عقدکردیم پدرشوهرم چندین باربهم گفت که مادره علی بچه هاروتنها توخونه میزاشت درُ قفل میزد میرفت شهر تاعصرکه بیادبچه هاتنهاتوخونه بودن یبارم جاریم تعریف کردگفت علی و خاهرش انقدرررر پشت پنجره جیغ زدن گفتن زن عموبیا درو بازکن وقتی اومدم دیدم درقفله بچه هاتوخونن.اون موقه علی ۲سال ۲سال ونیمش بوده خاهرشم ۷ ۸سالش بوده.من که وارد زندگیشون شدم علی به شدت ازتنهایی میترسید حتی دسشویی میرفتم پشت سرم میامدحرف میزدباهام ک صداموبشنوه. فقط خدامیدونه چقدر روح و روان اینجوربچه ها داغون و شکننده میشه

ع.ن خانوم الان میره یکی دیگ درست میکنه
وای اعصابم خیلی داغون شد

خدا لعنتش کنه مامانش رو. هرکسی لیاقت مادر بودن نداره

ماهم ی همسایه داشتیم همینجوری بود
میرفت خراب کاری
پسرش میموند پشت پنجره کریه
مامیرفتیم باهاش از پشت پنجره بازی میکردیم

ولی من چرا دسشویی می‌خوام برم بیرون تو حیاط همش فکرم پیش دخترمع خدایا بی مسولیتی در چه حد خدا از اون مادر نگزرع مگ میشه مادر اینقدر وقیح باشه
پدر بچه کجا بوده

حالم خیلی بد شد 😭

مادره یا نرمال نبوده یا مادر پاکی نبوده وگرنه بخواد بره سرکار میزاره مهد یا اگه بودجشو نداره میزاشت پیش همسایه پس الان دیگه راحت شد راحت میره میاد بیشعور نفهم واقعا اعصابمو خورد کرد الهی خدا جوابشو بده که بچه رو انقدر عذاب داده

من بدون بچم‌دسشویی هم‌میترسم برم اخه ی طاقچه داریم میرع روش دسشویی هم توحیاطه تا میرم دسشویی میام از ترس سکته میکنم
الهی بمیرم برا مظلومیت بچه 😔 خدا لعنت کنه همچین مادریو

واقعا هم درسته میگن یه زمانی میاد مادر ب بچش رحم نمیکنه😔

یعنی چی نفهمیدم من
بچه بابا نداشته
پدره نفهمیده این تو خونه تنها میمونه
مادره کجا میرفته
فک و فامیل چیزی نداشتن ب این زنیکه بگن بچرو تنها نزار
ای خدا من قضاوت نمیکنم سگ کی باشم قضاوت کنم ولی واقعا بچه ۲یا سه ساله رو چطور تنها میزارن ب قرآن من بچمو پیش پدرشم میزارم در حد ی دکتر میرم همش فکرم پیششه ای خدا ای خدا
بچه راحت شد از دست این مادر نفهمش
حالا بمونه با عذاب وجدانش البته اگه وجدان داشته باشه
خیلی ریختم بهم اصلا بچرو تصور کردم حالم خراب شد توف ب روت بیاد زن برای مادری کردنت

بخدا ک بچه از قصد خودشو از بالکن انداخته خسته شده بیچاره

پدر نداشته؟؟

والا موندم‌چی بگم همسایه ماهم همین طور در و از پشت می بنده خانه اش ویلای

ای خدا بمیرم برا بچه

وای مادره مشکل داشته قطعا فرد سالم اینطوری نمیکنه

وااای .الهی بمیرم .کدوم شهر ؟

من میرم بازارزودمیام بالکن درشومیبندم

ای خدا
بگو نمیتونی مسئولیت قبول کنی
چرا بچه میاری
خدا لعنتت کنه

واقعا اون مادر عذاب وجدان نمیگیره چه جوری تونسته اینکارو بکنه😥

وقتی بچه افتاده مادره نبوده؟؟
چقدبی فکر 🥴
قلبم درد گرفت

مغزواستخونم دردگرفت 😢😢😢

چقدر. حالم بد شد
😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان مرسانا و مرصاد مامان مرسانا و مرصاد ۲ سالگی
#سیاست_های_خانومی


🔵 بچه، هم مال شماست هم مال شوهرت... 💑


🔵 همون اول همسرتون رو در بزرگ کردن ني ني سهيم کنين، حتي اگر همسرتون اصلا اهل کمک کردن در کارهاي خونه نيست ولي اين دفعه پاي بچه وسطه و فرق مي کنه اينجوري فقط بار بچه رو دوش شما نيست و دوما اينکه مي فهمن که شما هم دارين زحمت مي کشين.🙂

👈مثلا دارين آماده مي شين که برين مهموني. خطاب به ني ني و در واقع خطاب به باباي ني ني بگين :
"باباجون مامان دست تنهاست، مياي کمک کني من لباس هامو بپوشم؟" 😛

👈يا مثلا اگر نصفه شب بچه بيدار مي شه و گريه ميکنه انتظار نداشته باشين که همسرتون خودش خودبه خود بيدارشه و کمک تون کنه.



🔵به خصوص اگه خوابش سنگينه. خودتون شوهرتون رو به يه بهانه اي بيدار کنين؛ طوري که حس کنه کمک اون باعث مي شه بچه ساکت بشه. مثلا بيدارش کنين و بگين :
❌ " عزیزم زحمت مي کشي يه ليوان آب ولرم با چند تا حبه قند بياري؟ بچه ساکت نمي شه ....." 😜

❌ يا مثلا بگين :" عزيزم بچه بغلمه ميشه چراغ رو روشن کنی؟
مامان فندق مامان فندق ۲ سالگی
مامان حلما مامان حلما ۲ سالگی
💢اگر می خواهید تربیتی بدون فریاد داشته باشید این متن و بخونید 👇

لطفا بجای اینکه کنترل بچه ها را مدام در دست داشته باشید وهی بگویید:
نکن
بشین
بذار

کنترل بچه هارو بذارید زمین وکنترل خودتون ودستتون بگیرید

یعنی تا خواستید داد بزنیدنکن جلوی خودتون روبگیرید !

کاریش نداشته باشید می بینید اون کنترل میشه بچه ها اگرکاری می کنن یابه چیزی دست می زنن ازسر لجبازی ندونید .
اون ها یا میخوان کنجکاوی کنند .
یا چون شما به اون چیز خیلی حساسیت می خوان جلب توجه کنن!

این دید به شما کمک می کنه فکر نکنید لجبازه و داد نزنید.

اگر مثلا تلفن و برمیداره بجای داد زدن که بذذذذذااارر سر جاش!!
برید جلو براش توضیح بدید و بگید: میدونی این چیه ؛ تلفنه از اینجاش صدا میاد و... اگر ما دست بزنیم خراب بشه دیگه صدای بابا رو که زنگ میزنه نمی شنویم .

تک تک وسایل ها رو همینطور توضیح دهید
چون اون کنجکاوه!

فقط کافیه یک روز امتحان کنید باخودتون بگید امروز من زیپ دهانم را می بندم

متوجه می شوید روزی که شما آرامید وگیرنمیدید بچه ها هم روز آرامی دارن.
مامان حلما مامان حلما ۲ سالگی
💢اگر می خواهید تربیتی بدون فریاد داشته باشید این متن و بخونید 👇

لطفا بجای اینکه کنترل بچه ها را مدام در دست داشته باشید وهی بگویید:
نکن
بشین
بذار

کنترل بچه هارو بذارید زمین وکنترل خودتون ودستتون بگیرید

یعنی تا خواستید داد بزنیدنکن جلوی خودتون روبگیرید !

کاریش نداشته باشید می بینید اون کنترل میشه بچه ها اگرکاری می کنن یابه چیزی دست می زنن ازسر لجبازی ندونید .
اون ها یا میخوان کنجکاوی کنند .
یا چون شما به اون چیز خیلی حساسیت می خوان جلب توجه کنن!

این دید به شما کمک می کنه فکر نکنید لجبازه و داد نزنید.

اگر مثلا تلفن و برمیداره بجای داد زدن که بذذذذذااارر سر جاش!!
برید جلو براش توضیح بدید و بگید: میدونی این چیه ؛ تلفنه از اینجاش صدا میاد و... اگر ما دست بزنیم خراب بشه دیگه صدای بابا رو که زنگ میزنه نمی شنویم .

تک تک وسایل ها رو همینطور توضیح دهید
چون اون کنجکاوه!

فقط کافیه یک روز امتحان کنید باخودتون بگید امروز من زیپ دهانم را می بندم

متوجه می شوید روزی که شما آرامید وگیرنمیدید بچه ها هم روز آرامی دارن.