۵ پاسخ

عزیزم من همه تاپیک خواندم و دیدم که منم مثلی توام و همه ی حرف میزنه بهم من توجه نمیکنم چون هر مادری ی جوره و هر بچه ی طب خاص داره و هیچ کس برابر نیست اون مامان که حرفشو زدی حتما یا قبلش بچه شو سیر کرده یا چون دوقلو بوده نمیتونسته رسیدگی گفته عادتش بدم هر وقت بیدار شد شیر بیدم چون واقعاً دوتا سخته نسبت ب یدونه ما که آنقدر سخت گیریم

عزیزم کامنتا رو خوندم. حرف بقیه رو ول کن. هر طور احساس می کنی واس بچت بهتره همون کارو بکن

چقد حساسی
من بعضی شبا تا صبح اصلا شیر نمیخوره منم خواب میمونم ک بهش بدم
همین دیشب ۱۲ تا ۷ نخورد هیچی

مامان معجزه ک میگی فلان تا ساعت پنج نخورد منم اوایل شیر نداشتم و سینم زخم بود دخترم درست حسابی نمیتونست شیر بخوره من میخواستم شیر خشک بدم ولی اجازه نمیدادن همه ی حرفی میزدن هفت ماه داره از روزا میگذره و من هربار میشینم گریه میکنم یادم میوفته خودم و فحش میدم ک چرا من در حق بچم کوتاهی کردم و تا هشت روزگیش سینه رو میخورد ولی طفلی به زور اونم نمیدونم من زیادی حساسم یا شما بیخیال🙁💔

ولکن منم روزای اول سینم شیر نداشت اصلا شیرخشک هم نمیدادم یبار ساعت یازده یکم خورد تا پنج فکر کنم سه روزه بود بعد روز پنج بردم متخصص گفت کمکی بده

سوال های مرتبط

مامان دخمل کوچولوم مامان دخمل کوچولوم ۷ ماهگی
از بد شانسی ها بگم زیاده اولین پنچشنبه بابام بود فرداش یعنی جمعه شب یلدا بود دنیز دو روز بود بخاطر تب واکسن چهار ماهگی بستری بود من بردم واکسن زدم آوردم شیر دادم بعد دادم به دختر خواهر شوهرم نگهداره چون خونه کثیف بود یعنی هزار تا ظرف خورده بودن میخواستم خونه رو تمیز کنم با اونا ... دیدم دنیز میلرزه دستاش مشکی شوده نفس نمی‌کشه فقط جیغ کشیدم بچه رو برداشتم زنگ زدم به شوهرم رفتم توی کوچه نمیدونم کی آمد رفتیم بیمارستان خلاصه بستری کردن مادر شوهرم رفته بود گفته بود به دکتر که این از دهنش کف آمده اعلام تشنج اینا آمدن دیدم میخوان آمپول تشنج بزن خلاصه با هزار بلا نذاشتم بزن آمپول رو شب تا صبح نخوابیدم فردا که پنچشنبه میشه تا شب گریه کردم شبش توی خواب میگفتم بابا بسه دیگه به اون خدات بگو بسم نیست نه فردا ولم کن از این بیمارستان رفته بود خواب مامانم میگفت چرا اون دختره رو تنها گذاشتی الان که من نیستم برو پیشش بگو بابا گفت فردا میری خونه همون جوری که گفت شود دلم برای بابام تنگ شوده کاش پیشم بود🙂💔از اون موقعه نمیاد خوابم باهام قهر
مامان Celine مامان Celine ۵ ماهگی