مامانای خوشگل سلام
من نمیدونم یه عده چطور انقدر خودشون رو متخصص میدونن که در هرموردی ،با اطمینان نظرشونو بیان میکنن انگار کاملا تو اون مورد سالها درس خوندن
درسته بحث تجربه مهمه اما مثلا الان تو مورد بچه داری،همه ی ما میدونیم بچه ها کاملا باهم متفاوت هستن و هر بچه ای الان دکتر خودشو داره و پدرومادرها دیگه کاملا زیر نظر پزشک مخصوص بچشون همه چیزرو کنترل می کنند.
من خودم هیچوقت در چیزی که تخصصی توش ندارم نظر نمیدم
الان یک عده از همین جورافراد به منزل ما میان،مثلا به شوق دیدن بچه ولی در واقع برای خون به دل کردن مادر بچه
خب آره بچه ی من شاید نسبت به یه بچه ی دیگه مثلا فلان کارو دیر تر انجام بده ،اما منه مادر میدونم که بچه ی من داروی تشنج میخوره و این داروها فعالیت الکترودای مغز رو کاهش میده که جلوی تشنج رو بگیره واین ممکنه باعث تغییر در روند تکاملش باشه اما به معنی عدم تکامل نیست ،زیر نظر چندین پزشکه و الحمدالله سلامته ومیدونم این تشنجم یه بخش زودگذر اما سخته ،که ما باقدرت ازش عبور میکنیم.
دیگه واقعا در این قرن ،وجود چنین آدم هایی که بیان خونه آدم ،بجای دادن حس خوب ،فقط دنبال حاشیه سازی برای بچه ی آدم باشن،خیلی عجیبه
امیدوارم خدا همه ی بچه هارو درسلامت کامل حفظ کنه و از شر نظرهای بدون علم ومنطق به ظاهر دوستان ،در امان نگه داره.

#دلنوشته🤍

۱۹ پاسخ

ولشکن بابا بگو باشه من جدیدا یاد گرفتم بحث نکنم هرکسی هرچی میگه میگم باشه و کار خودمو میکنم بذار فکر کنن عقل کلن

وای حرف دل منو زدی خدا لعنتشون کنه خدا رو زمین بروشن دارهههههههه چقدر دلم میخواد اینارو بگیرم خفه کنم یه مشت عقب افتاده دوره بوق

مامانای عزیز از همه برای نظرات ارزشمندو محبت های خواهرانتون بینهایت ممنونم 🌹❤️
انشاالله تن بچه هامون سلامت باشه واقعا دیگه هیچ حرف و حدیثی از اطرافیان مهم نیست.اما فرهنگ سازی در این مورد خیلی میتونه برای آینده بچه هامون که انشاالله پدرومادر میشن مفید باشه

عزیزم محل نده، مردم حرف مفت زیاد میزنن، اصلا سوای از اثرات داروها، بچه ها با هم فرق میکنن، مثلا من تو یک سالگی اولین دندونم رو درآوردم، و داداشم تو سه سالگی اولین کلمات رو گفت، هیچ مشکلی هم نداشتیم... منم محل نمیدم، هرکی هم هرچی گفت یا جواب نمیدم یا میگم باشه بعد کار خودمو میکنم، هرکی هم ایراد میگیره میگم دکترش گفته همه چیش طبیعیه و عالیه، دکتر باسواد و باتجربه ای هم هست، من خیلی قبولش دارم

مردم برا هرچی یه نظری دارن مادر بچه یا خود بچه رو زیر سوال ببرن
بیخیال باش یا هرکی هرچی گفت محکم جلوشون وایسا
دختر منم 7ماه دندون در اورد گفتن زوده حتما مشکلی داره دقم دادن پسرجاریم 6ماه دندون در آورد از ترسشون گفتن به موقع اس
دخترم توی10ماه جمله بندیش کامل شد وحرف زد گفتن دیر زبون باز کرده
خداروشکر نوه خواهرشوهرم تو2سال حرف زد گفتن اشکال نداره پسرجاریم الان ۲سالش شده در حد مامان و بابا گفتن حرف میزنه باز نمیتونن نظر بدن اما چون من از همه خجالت کشیدم هرچی گفتن گفتم باشه به تربیتم هم دس بردن‌ با احترام بزن تو دهنشون

زیبا بود دلنوشته ات

هرکی تجربه خودشو ک دار انجام میده میگه همه بچه ها ک مثل هم نیستن شما هم بیا بخون تجربه هاشون مجبورت هم نکردن ک باید حتما انجام بدی یکی واکسن ب بچه اش میخوره یکی نمیخوره اینکه دلخوری ندار وگله وشکایتی هرکی چیزی ک میدونه میگه یا بدتر میخوره یا نمیخوره

ای بابا عزیزم
دیگه در زمان بچه داری اونم تو این دوره هرکی هرچرتی میگه نباید اهمیت بدی
من مادرشوهرم تا دخترمو باردار بودم هنو جنسیتش معلوم نبود یکیشون میگف دختر باشه یکیشون میگف پسر باشه خلاصه هرکی یه چی میگف این مادرشوهر ناقص العقل ما میگف دو جنسه نباشه اشکال نداره هرچی بود
یا اینکه هی جلو بقیه به من اشاره میکنه میگه سینه هاش کوچیکه شیر نداره در جایی که اونقدری کوچیک نیس اما ماشاءالله دخترم پرخوره عین خودشون
ماشاءالله شوهرم و خانوادش خعلی پرخورن یعنی بگم یه شب یه گوسفند رو کامل گذاشتن جلوشون ۱۵ نفر ادم زن و مرد و بچه خوردن یعنی در این حد من که بدم نمیاد از این خوردن هاشون اما اخلاق این مادرشوهرم بده که میشینه چرت و پرت میگه
فکر میکنی ما ناراحت نمیشیم چکار کنیم باید تحمل کنیم حرفاشون رو بگزریم

با ترفند من برو جلو مثلا چیزی گفتن بگو باشه بعد رو کن به بچت بگو مامانی عاشقته ها بیشتر از بقیه به فکرته وحواسش جمعه
بعد خودشون خفه خون میگیرن

منی که میگم عید نمیرم جایی بخاطر حرف اینو و اون

واااای چقدر شبیه منییی

ایشالا دخترت خوب خوب بشه شاید دلیل داشته با یک بار نمیشه تشخیص داد بچه تشنجیه شاید تب خفیف داشت . شاید به جایی سرش خورد . و اصلا شاید علائم این واکسن های بیخوده نگران نباش

اصلا اینجور مسائل رو بر کسی تعریف نکن. ب همسرتم بگو ب کسی نگه
منم خانواده ی همسرم خیلی خیلی دنبال ایراد بودن ک خداروشکر چیزی نصیبشون نشد، منم کوچیک ترین چیز رو هم نمی گفتم

خدا لعنتشون کنه
ای کاش یکم فرهنگ حرف زدن یاد بگیرند
یه مادر خودش به اندازه کافی خسته و عصبی و کلافه هست بعد میاند با حرفهاشون همه اینارو دوبرابر میکنند

حق میگی
دلت و گنده بگیر و اصلا مهم نباشه خیلی ببخشین به پشمت بگیر حرفشونو
وقتی دارن زر میزنن شما بپر تو حرفش از یه موضوع دیگه حرف بزن تا بفهمه و خفه شه

عزیزدلم انشالله دخترت زوده زود خوب میشه
اصلا هم به حرف بقیه توجه نکن
خوشبحال دخترت که یه مامان قوی داره😊

عزیزم به حرف هیچکس گوش نده

ببخشید عزیزم بچه شما چرا تشنج کرد؟؟

احسنت😓پسرمنم از وقتی دارو میخوره تنبل شده خواهرزادم ازش۱ماه کوچیکه هی بقیه میگن دس میزنه توپ شوت میکنه فلان میکنه توام ب پسرت یاد بده نمیفهمن ک بدتر حال ادمو خراب میکنن ولی مهم نیس این روزام میگذره مهم سلامتیه بچمه ن اینکارا ک زود یاد بگیره یا دیر😊

سوال های مرتبط

مامان دایار مامان دایار ۴ ماهگی
یه چیزی ! من تا حالا گروه به این بزرگی و تعاملی به این گستردگی نداشتم. البته جاهایی مثل اینستاگرام کامنت های منفی و بی احترامی رو‌ خوندم اما اینجا همه مادر هستن‌ و رفتارها برام عجیبه !!!!
مثلا همه ی ما میدونیم تلوزیون برای زیر دو سال ممنوعه اما تا یکی میاد عکسی میزاره همه میگن واااااای نزار ببینه براش بده !
یا همه میدونیم بدون دستور پزشک کسی زودتر از ۶ ماهگی غذای کمکی رو شروع نمیکنه اما تا یکی از غذای بچش عکس میزاره همه میگن چرا آنقدر زود شروع کردی؟؟؟
یا همه درباره ی منسوخ شدن روروئک‌میدونیم یکی که ذوق استفاده از سیسمونیشو داره عکس میزاره همه حمله میکنن و این کارو ظلم به بچه میدونن !!!
یکی از گریه ها ‌و‌کولیک بچش میگه میان میگن ناشکری نکن ، معلومه که ناشکری نمیکنه معلومه که قلبش بابت گریه ی بچش هزار تیکه شده و اومده اینجا تا ما باهاش همدردی کنیم ، معلومه که از مادر شدن پشیمون نیست و دلش گوش شنوا می‌خواد تا سبک بشه !!!
ازون بدتر یکی از غذاش عکس میزاره میان یک کلمه مینویسن دستورش؟؟؟ خوب قشنگترم میتونی بگی ، مثلا بگو دستور این غذای خوشمزه رو به ما هم بگو.
یا یکی نوشته شوهرم شبا دیر میاد میان میگن شوهرت تا الان کدوم گوریه ؟
خوب یا از تاپیک رد شو و‌سکوت کن یا بگو شوهرت تا این ساعت سرکاره یا پیش دوستاشه؟؟؟
تو این مدت دقت کردم این مدل بد حرف زدن ها نه به سن مادر ربط داشت نه به محل زندگی نه به تحصیلاتش . فقط به قلب و ذهن مادر مربوطه !
ما همه مادریم و قراره این طفل معصوم ها رو تربیت کنیم کاش اول خودمون تربیت میشدیم ! کاش قبلش لحن و گفتار و قلبمون رو آراسته میکردیم و بعد بچه دار میشدیم.
پایه های مادری صبر و متانت و گذشته !!!!
مامان رادمان جون مامان رادمان جون ۶ ماهگی
گاهی اوقات تو گهواره یا خارج از اون کسایی رو میبینم که یه جوری در حق خودشون و بچه هاشون ظلم میکنن که آدم واقعا دلش میگیره.چندین نفرو دیدم که وضعیت مالی خوبی ندارن و میشه گفت وضعیت مالیشون خیلی هم بده ولی همینطور بچه میارن و عقیدشون اینه که بچه با خودش روزی میاره و تنها چیزی که برای آدم میمونه بچس که در آینده تنهاشون نمیذاره.باور کنید اون بچه ای که توی فشار و محروم از خیلی چیزا بزرگ میشه اینقدر دچار کمبود و عقده میشه که نه تنها برای پدر و مادر نمیمونه ،دشمن اونا هم میشه.بحثم با کسایی که یه بچه دارن نیست.اینجا دیدم با وضعیت مالیه خیلیییی بد سه چهار تا بچه ی کوچیک دارن باردار هم هستن.خیلیاشون هم به خاطروام فرزندآوری اینکارو میکنن.واقعا چه ارزشی داره؟؟؟
یا زن و شوهرایی که تو مرز طلاق و جدایی هستند باز به خودشون اجازه میدن تو اون شرایط و محیط متشنج بچه دار بشن.واقعا ظلمه ظلم.من به چشم خودم دیدم که اون بچه ها چه زجری میکشن.کاشکی هر کسی میدونه شرایطش ازهر لحاظ مساعد بچه دار شدن نیست ، یه بچه رو عذاب نده.
مامان هدیه ماندگار 💙 مامان هدیه ماندگار 💙 ۴ ماهگی
پسر بزرگم می پرسه مامان منم بچه بودم اینجوری باهام بازی می کردی 🥺🥺دلم گرفت چون وقتی بچه بود ما طبقه ی بالای خونه ی مادر شوهرم زندگی می کردیم اون زمان بیست سالم بود و خودم کم سن و سال بودم برای بچم فقط حکم یه دایه رو داشتم شیرش میدادم جاشو عوض می کردم بعد می دادم مادر شوهرمم مادر شوهرم صدام میکرد ومن می رفتم پایین پسرمو شیر میدادم بعد اصلا مادر شوهرم نمی ذاشت بشینم توی خونه اش پیش بچه ام همش میگفت پاشو برو سراغ کارات غذا واینا بپز برای شوهرت نمی ذاشت کنار بچم باشم واقعا هیچ خاطره ای از بچگی پسر بزرگم ندارم حتی یه بار اونقدر که پسرمو نمی دیدم زنگ زدم به خواهرم با گریه که نمی ذارن بچمو‌ببینم 🥲🥲خواهرم زنگ زد به مادر شوهرم که بچه رو بذارید مامانشم ببینه مادر شوهرم اونرمان کلی قاطی کرد که اره لیاقت نداری من بچتو نگه دارم 😞😞😞دخترم که به دنیا اومد واقعا عاقل بود اصلا پایین نمی رفت فقط پیش خودم بود الآنم شکر خدا از اون خونه در اومدم ودارم نهایت لذت رو از وجود پسر کوچیکم میبرم ولی همیشه یه حسرت ته دلمه که نذاشتن از بچگی پسرم نهایت لذت رو ببرم .خلاصه اگه خانواده ی شوهرتون زیاد دوروبر بچه هاتون نیستن خوشحال باشید بچه باید کنار مادرش باشه ناراحتم که کم سن و سال بودم و نتونستم از حق مادریم دفاع کنم 😞😞در عوض الان دارم از جوونی پسرم لذت می برم .در جواب پسرم گفتم مامان تو بچگیت پیش من نبودی اما از دوسه سالگیت همش باهات بازی می کردم گفت آره مامان اون موقع ها رو یادمه که با هم قایم موشک بازی می کردیم من پشت پرده قایم می شدم تو همش دنبالم می گشتی بعد پیدام که می کردی تو خونه دنبالم می کردی بغلم می کردی بوسم می کردی 🥹🥹