خانوما من به یه مشکلی خوردم که شدیدا داره آزارم میده💔
من تو بارداریم و بعد از زایمانم بخاطر شرایط خاصم از مادرشوهرم خیلی تیکه شنیدم خییییییلی زیاد
مثلا بارداریم استراحت بودم دائم میگفت قدیما فلان جور کار میکردن و این حرفا
بچم زردی داشت دائم میگفت بچه های من اصلا زردی نداشتن
بچم کم وزن بود میگفت بچه های من فلان قدر بودن
این حرفا بود تا اینکه خواهرشوهرم باردار شد و این تیکه ها صدبرابر شد
تو بارداریش دائم بارداری منو به رخم میکشید و میگفت ن.... اینجوری نیست(خواهرشوهرم)
تا اینکه خواهرشوهرمم به یه عالمه مشکل خورد
اصلا دست خودم نبود ولی ته دلم خوشحال میشدم از ناراحتی مادرشوهرم
یا مثلا میگفت بچه ی ن.... زردی نمیگیره یا اصلا لباس صفر واسش لازم نیست بچه‌ش بزرگه
اول اینکه الان بچش به دنیا اومده و ۲/۵ کیلوئه و امروزم بخاطر زردی بالا بستریش کردن(۲ روزشه)
من اگه بچه ای اذیت بشه پا به پاش گریه میکنم حتی اگه فیلمی ببینم که یه بچه مشکلی داره کلا شب نمیتونم بخوابم
ولی الان ته دلم یه راحتی خاصیه انگار که منتظر این روزا بودم
اینا یعنی من بد شدم خیلی بد و در کنار اون راحتی عذاب وجدانم ولم نمیکنه
چیکار کنم که از این بدی و افکار مزخرف نجات پیدا کنم💔

تصویر
۱۸ پاسخ

منم بجاتوخوسحال شدم

دقیقا درکت میکنم منم این حرفاروبخاطر زردی واینا شنیدم ولی متاسفانه سر دخترش نمیاد وروز به روز خوش بخت ترمیشه با این هرروز خدا اشک منو درمیاره نمیدونم چ حکمتی

تو غیرمستقیم بگو دنیا گرده هیچ کاری بی جواب نمیمونه تو این دنیا

یعنی میشه منم یه روز ببینم این روزارو
سر زایمانم و بعد زایمانم انقدر اذیتم کرد ۴ ماه رفت و امد نکردیم
گفتم الهی یه مادرشوهر مثل خودت نصیب دخترت بشه
الان دخترش با یه پسره دوست که پدر نداره
دوتا برادرن و جونشونو برا مادرشون میدن قراره بیان خواستگاری
کاش به چشم ببینم دخالت های مادرشوهر دخترشو و عذاب کشیدن دختر و خودشو

الان مادرشوهرت یاد حرفاش میفته به نظرت؟

همه این حرفایی ک گفتی مادرشوهر من صد برابرشو بهم گفت امیدوارم هر چه زودتر تاوان کاراشونو پس بدن من حتی به ناراحتی دشمنمم راضی نیستم ولی اینا کاری کردن ک از ازدواج کردنو بچه دار شدن خودم پشیمان شدم

میدونم چی میگی
نه تو بد نشدی
اونا بد بودن که این حرفارو بهت زدن
اتفاقا یکی از آشناهای ما یمدت بعد از بارداری من اونم باردار شد، وقتی میدید بچه من شیرخشک میخوره میگفت نه اصلا من به بچم شیرخشک نمیدم. پسر من زردی داشت اون میگفت من تو بارداری کاسنی خوردم زردی نمیگیره تو نخوردی واسه همون گرفت
ببین من اونموقع از ته دلم آرزو میکردم که همه این چیزا واسه خودشون اتفاق بیفته
دقیقا همونجورم شد
بچش زردی گرفت
بعد یه ماه دکتر بهش گفت باید شیرخشک بعد اون دیگه لال شدن
دلم خنک شد

عزیزم نگران نباش سعی کن اصلا به هیچی فکر نکنی .....بالاخره کارما وجود داره و جواب میده ....تو ک مقصر وزن کم بچه اون و زردیش نیستی

این‌و میگن‌چوب خدا😄

زمین خیلی گرده... متاسفانه

برای این که خودت ارامش بکیری به مادر شوهرت بکو دل شکستی هنر نکردی ولی از خدا میخوام از دل شکسته من بکذره و بچه ۲ روز رو نجات بده

خوش بحالت خواهرشوهر داری بلاخره میدونی سر خودشون هم میاد من چی بگم که خواهرشوهر ندارم مادرشوهرم هرجور که دلش بخواد رفتار میکنه. درضمن تو بد نشدی زردی که بچه اذیت نمیکنه حالا نهایت دو روز میخواد زیر نور بخوابه الکی عذاب وجدان نگیر

ن توبد نیسی اونااینقدددبدبودن ک تواین حس بهت دست پیداکرده کااملا حق داری حالا هم یا مث خودشون تیکه بنداز یا هم با یه پوزخندمحو و یه نگاهی ک خودشون بفهمن چی ب چیه بهشون حالی کن زمین گرده

عذاب وجدان نگیر اینا همه کارماس که به آدما برمی گردونه

حسی که داری طبیعیه باعثش خودمادرشوهرخبیثت هست اصلاناراحت نباش

عزیزم دلشکستن تاوان داره ادرشوهرتم داره تاوان پس میده

همه چیز دست خداست

تیکه هاشو بهش برگردون بگو بچه های شمارم دیدیم

سوال های مرتبط

مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۱۲ ماهگی
من موندم چرا خدا خودکشیو گناه خیلی بدی میدونه و کسی که اینکارو میکنه رو به شدت اون دنیا مجازات میکنه چرا یه غمی رو میده که ادم نتونه تحملش کنه که مجبور به خودکشی بشه چرااااااا گاهی وقتا تنها راه نجات رفتنه که اونم از ادم گرفته وقتی نه راه پس داری نه پیش چرا آدم باید مجبور به گذروندن راهی باشه که خستش کرده که توانشو بریده چراااااا چرا باید راهیو بریم که دوسش نداریم چرا با ادما حداقل معامله نمیکنه بابا من حاظرم داراییمو بدم بچم خوب بشه یه بار بدون غصه خوردن بغلش کنم باید بچه های همسنشک ببینم راه میرن چهار دست و پا میرن فهم دارن درک دارن مامانشونو میشناسن تا یه ذره از بچه هاشون دور میشن میزنن زیر گریه دستاشونت دراز میکنن تا مامانشون یا باباشون بغلشون کنه چرا من باید حسرت این چیزلی ساده به دلم بمونهههههه چرا اخهههههه چرا با رورویکش راه نره واسه اسباب بازیاش کنجکاوی نکنه با چیزی بازی نکنه در عوضش بچه دختر خالم اینکارو بکنه گریه کنه که بزارنش تو رورویک بچم گریه کنه اسباب بازی میخواد چرااااااااا چرا بچه من نباید خوب باشه که از اسباب بازیاش مراقبت کنه و تا دست کسی دیدشون جیغ بزنه که بدش به خودم اون ماله منه چراااااااااااااااااا اگه الان داعش بیاد تیکه تیکم کنه وایم اسون تر میگذره تا اینکه از هم پاشیدن سلولای بدنمو احساس کنمممم اوووف خدااااا اوووووووف💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
دادم خفهههه میشممممم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مامان آلما مامان آلما ۱۱ ماهگی
«مادر شدن یعنی دوباره متولد شدن... اما این بار، با قلبی که بیرون از بدنت تپش می‌زنه.»

وقتی دخترم به دنیا اومد، حس کردم یه فصل تازه از زندگیم باز شده. فصلی که پر از عشق بود، اما بی‌نقشه. هیچ کتابی، هیچ جمله‌ای تو رو برای لحظه‌هایی که مادری قرارت می‌ده، آماده نمی‌کنه.
کاش یکی اولش بهم می‌گفت:

*اینکه خسته‌ای، طبیعیه. اینکه بعضی روزا فقط دلت می‌خواد یه ساعت سکوت باشه، یعنی آدمی، نه اینکه مادر بدی‌ هستی.
*مامان کامل وجود نداره. اونی که فقط شیرخودشو می‌ده، اونی که شیرخشک می‌ده، اونی که کار می‌کنه یا خانه دار هست، همه‌شون مامانای خوبی‌ان.
*غذا نخوردن بچه، خواب پاره‌پاره‌ش، گریه‌های بی‌دلیلش... همه‌ش یه فازن. می‌گذره. تو فقط کنارش باش.
*خودتو فراموش نکن. ناخن‌هات، یه لیوان چای داغ، یه دوش چند دقیقه‌ای، حتی یه صفحه کتاب — اینا نجاتت می‌دن.
* هیچ‌کس اندازهٔ یه مادر، عاشق و شکسته و قوی نیست. خودتو تحسین کن. چون داری عالی عمل می‌کنی.
الان که به عقب نگاه می‌کنم، می‌بینم چقدر تو لحظه‌ها بزرگ شدم. چقدر قوی‌تر، صبورتر، و عاشق‌تر شدم.

تو هم اگه مامانی، برام بنویس:
کاش یکی به تو چی می‌گفت...؟
مامان لیا💜 مامان لیا💜 ۱۴ ماهگی
بچه ها الان یکی در مورد پیج زدن تو اینستا برای بچه اش داشت سوال میکرد که چه جوری تولید محتوا کنه من در جوابش اینو نوشتم شاید مفید بود براتون:

دوستان چند وقت پیش یه تراپیست میگفت حدالامکان برای بچه هاتون پیج درست نکنید به هیچ عنوان دلایل زیادی داره که من چند موردش رو بهتون میگم:
اولا اینکه شاید بعدن بچتون بزرگ شد دوست نداشت از اون ویجی که عکس بچگیاش هست استفاده کنه و اصلا دوست نداشته باشه عکس بچگیاش ( با پوشک راه رفتنش یا شیر خوردنش یا ...) کسی ببینه
دوما اون عکسی که والدین به انتشار میزارن شاید باب سلیقه فرزندتون نباشه و بعدن بچتون معترض شه که مامان من این عکسمو دوست ندارم دوست ندارم کسی ببینه چرا اینو گزاشتید و این از لحاظ غکری فرزندتون رو درگیر میکنه شاید برای شما بی اهمیت باشه اما بچتون تو ذهنش درگیری به وجود میاد. باید به حریم شخصی کودک احترام گزاشته بشه
سوما اینکه بچه از خردسالی نباید درگیر فضای مجازی باشه این پیج زدن ها باعث میشه بچه که محیط اطرافشو‌درک کرد دیگه از همون بدو کودکیش وارد این فضا بشه و تایر بد رو روان فرزندتون داره و از الان قاطی دنیای عجیب مجازی میشه.
چهارما ما اصلا نمیدونیم شخصیت بچمون بزرگ که بشه درونگراست؟ یا برونگرا؟ این خیلی مهمه و این پیج زدنها کلی عواقب به دنبال داره
پنجما بسیای از کودکان از دوربین و عکس و فیلم خوششون نمیاد خیلی مادرا همش گوشی به دست از بچه فیلم و عکس میگیرن و نمیدونن که بچه داره اذیت میشه...
لطفا برای چهار تا لایک و کامنت اسیب روحی و ذهنی به بچتون وارد نکنید