۱۱ پاسخ

عزیزممم اینکاررو میتونی برای بچه دومت هم انجام بدی .من که بچم بدنیا اومد رفت آن ای سئو هیچ کاری نکردم یک هفته اتاق مادران موندم 🥲اما مهم الان و سلامتیشون خداروشکر

درکت میکنم عزیزم منم بدتر ازشما سرم اومد چیکارمیشه کرد گذشته ها گذشت ازامروزت لذت ببر حتی ۱سالگیشم بردم آتلیه اینقد جیغ زد و گریه کرد پول پیشمم دستش موند دیگه نرفتم عکس بندازم

منم بچم سه روز زودتر ب دنیا اومد
فقط حموم رفته بودم و رفتم ان اس تی ساعت ۸ شب ک همون شب ساعت ۱۰ لیام ب دنیا اومد حتی شوهرم با لباس کار اومده بود
منم کلی برنامه داشتم تو راه بیمارستان لباسم مدل موهام همش اماده بود اون شب گریه میکردم ولی خداروشکر ک بچم سالم ب دنیا اومد و خیلی خیلی خیلی شب خوبی بود و خوشبختانه تو اتاق عمل عکاسشون نرفته بود و کلی عکس و فیلم گرفت

عزیزززم
درکت میکنم ولی خب عیب نداره باید خدامونو شکر کنیم که صحیح و سالم بدنیا اومده
منم یحورایی مث شما بودم ولی اون بیمارستان لعنتی که رفتم اینقدر بد بود که وقتی اونروز یادم میاد حالم بدمیشه

منم همینجوری شدم هر دو بچم یهویی شدن با درد رفتم بیمارستان و هیچ عکس و فیلمی نگرفتم

اصلا بهش فکر نکن چون فایده نداره

منم خیلی برنامه ها برای زایمانم داشتم برای ختنه سورون پسرم و... قرار بود جشن بگیریم کیک و کوکی و دکور به دوستم نشون داده بودم قرار بود برام بپزه آماده کنه و...
شش ماهه که باردار بودم پدرشوهرم فوت کرد همه برنامه هامون کنسل شد
انقدر موقع زایمان اذیت شدم شوهرم بیرون اتاق زایمان از شنیدن صدای من گریه میکرد
جای خالی پدر مادرش اون لحظه هزار برابر شده بود براش

زندگی همینه هزارجور پستی بلندی داره
به گذشته نباید فکر کنی اصلا وگرنه از زمان حال و آیندت لذت نمیبری

منم هر دوتا زایمانم یهویی و نصف شب اتفاق افتاد

نمیدونم الان تو چه شرایطی هستی و....
ولی میدونم اره ی چیزایی هست ک ادم دلش میخاد داشته باشه ودیگه به عقب نمیشه برگشت
چون خودمم روز زایمان دخترم اصلا نزاشت ی عکس بگیریم باورت میشه ی عکس ندارم منم؟
ولی من الان فقط و فقط ی چیز تو زندگیم میخام اونم سلامتی دخترمه که بتونه هرچیزی بخوره😭😭😭😭
توام ناراخت نباش فقط بگو خدا شکرت بخاطر وجود دخترت و چیزایی ک میتونه بخوره
اینو گفتم که بدونی خیلیا الان دوس داشتن عین تو عکس و فیلم و...‌داشته باشن و ندارن
یکیش من

تقریبا نصف خانما این اتفاق براش افتاده منم بعد زایمان اونقد حالم بد شد که همه ی برنامه هام فراموشم شد😞

دقییییییقا مثل من
منم همینا پیش اومد برام
ققط دلم موند فیلم بدنیا اومدن پسرمو ندارم

عزیزما
انشالله واسه دومی

سوال های مرتبط

مامان علی و حسین آقا مامان علی و حسین آقا ۱ سالگی
مامان تربچه مامان تربچه ۱ سالگی
مامانا بیایین یه مشورت، خواهرم بچش ۳سالشه ،با بچه من همیشه همبازیایه خوبی ان ،معمولا هر روزی که خونه مامانم میریم زنگ میزنیم به هم که باهم تو یه روز اونجا باشیم ، هفته پیش خونه مامانم مدام من مواظب بچه ها بودم اون نشسته بود سر گوشی ،من بچه هارو سر گرم میکردم ،شوهرش که اومد من رفتم تو اتاق لباس پوشیده بپوشم از دور دیدم بچم دستش به در بوده و بچه اجیم دوبار درو کوبید رو دست بچم جوری که بچم هلاک شد از گریه ،شوهراجیم دوید طرفش و دستشو گرفت تو دستش و به اجیم میگفت کاش طوری نشده باشه من سریع خودمو رسوندم اجیم گفت بچه ات خودش درو بست رو دست خودش ،درصورتی که من دیدم بچه اون زد برام مهم نبود که کی زد همین که بچه ام اروم شد و سالم بود و دستش فقط قرمز شده بود و رفت دنبال بازی برام کافی بود حرفی نزدم فقط به مامانم گفتم من رفتم لباس بپوشم اینجور شد مامانم به اجیم گفت میخاستی مراقب باشی اجیم جلو شوهرش به مامانم گفت بچه اون کوچیکه اون باید مراقب باشه ، خیلی ناراحت شدم دیگه اومدم خونمون ،و این هفته هم که همه جمع شدن خونه مامانم،مامانم گفت بیا گفتم همش باید نگاهم به بچه ها باشه خونه بمونم بهتره ،با خواهرم قبلا زیاد تلفنی حرف میزدیم از اون شب یه هفته گذشت نه من زنگ زدم نه اون زنگ زد حتی بگه دست بچت ات خوب بود طوری نشده بود که ، الان میخاستم ببینم ناراحتیم بیجا بوده؟باید زنگ میزدم من؟؟