۵ پاسخ

خوب سعی کن سخت نگیری تا عصبی نشی .بزار بریزه بپاشه بدوعه .خودش غذاش رو بخوره .مهمتر بزار با اب و خاک بازی کنه .اب و خاک خیلی تاثیر داره .وقتی مهم باشه برات که لباسش چرک نشه یا خونه ریخت و پاش نشه یا لباس خودتو کثیف نکنه یا ..................انوقت مجبوری فقط سرش جیغو داد بکشی چون بچه فقط این طوریرام میشه که خیلی هم بده .البته حتما شما مامان خوبی هستین من کلا گفتم

عزیزم خیلییییی سخته
ما هم ادمیم
سعی کن گاهی خودت رو کنترل کنی ولی واقعا همیشه نمیشه سخته

واقعا خیلی سخته، منم تنهام اینقدر ک حرص میخورم هروز سردردم اصلا انرژی واسم نمی مونه😥

فقط به این دلیل ک بچه است کوتاه میام وگرنه جدیدا خیلی عصبی میشم

ب سختی

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۱ سالگی
پیرو تایپک قبلیم چون اکثرا گفتین بچهاتون بهتون وابسته هستن.

یه درد دل😔

نمیدونم کیا مثل من این حسو دارند..
و چرا اصلا این حسو دارم...
فقط میدونم حالم خیلی بده
چون اولین تجربه ام هست نمیدونم عادیه اصلا یا نه..
پسر من 18ماهشه، اینجا که هستیم تقریبا هیچکسیو ندارم که بخوام باهاشون رفت آمدی کنم
صبح که شوهرم میره تاشب نمیاد
منم و پسرم حالا یا توخونه یا گاهی بیرون میبرمش
تو خونه هم تاجایی که انرژی و توان دارم باهاش بازی میکنم
(خودش میتونه مستقل بازی کنه)

از نظر روحی اوکی نیستم خیلی ساله.. بواسطه اتفاقا و اذیتایی که شدم از طرف اطرافیان خیلی صبروتحملم کم شده سعی میکنم آروم باشم اما نمیشه


شب میخوابم باهزار فکروخیال و عذاب وجدان و هزار قولو قرار با خودم که فردا آدم بهتری میشم.. فردا مادر بهتر میشم.. دعواش نکنم.. اخم نکنم.. داد نزم
(اینایی ک میگم همیشگی نیست آدم خسته میشه خصوصا من ک خیلی سختیا کشیدم زخم زبونا شنیدم از سقطو بارداری پرخطرو سرکلاژ لعنتیو استراحت مطلق اوایل بارداری تااخررررررررش و خیلی چیزای دیگ همه و همه دست به دست هم دادن و این حال بدوساختن برام ک رهایی ازش برام از هرکاری سختره.. بماند)
حرفم چیز دیگه ایه