۶ پاسخ

چقد پر از احساس یک لحظه خودمو تصور کردم دلم ریخت😭😍😍😍

ای جااان🤩🥰❤️

اخییی ننه جانننن

ای ماااادر 😍

😍😇😇🥰

ای جاااانم عزیزم
الهی قسمت همه خانوما این حس زیبا

سوال های مرتبط

مامان مهتا💖 مامان مهتا💖 ۳ ماهگی
پارت 3⃣
بچه کامل اومد بیرون و دکترم گفت موقع بیرون اومدنش شونه اش گیر کرده و خودش یکم پاره کرد ناحیه پرینه رو .
مهتا رو گذاشتن روی قفسه سینم .داشت با چشمای مشکیش منو نگاه میکرد و ناب ترین حس دنیا مال من شد🥹❤️
ان شاالله قسمت همه اقدامیا و چشم انتظارا🌱🦋
وقتی دکترم داشت بخیه میزد من هیچ دردی و سوزشی نمیفهمیدم و فقط دخترم رو نوازش میکردم و باهاش حرف میزدم .انگار رفته بودم سینما😂
من تو هفته های پایین تر دنبال سزارین اختیاری بودم که ۳ تا دکتر بهم گفتن برو طبیعی و سزارین نکن .
منم با استرس و ترس قبول کردم ولی الان میگم خیلی خوبه که نرفتم سزارین و طبیعی زایمان کردم..
بنظرم ماماهمراه خوب هم خیلی کمک کننده اس تو زایمان طبیعی و اپیدورال.
حتما اپیدورال کنید ..
و بیمارستان خوب مهمه و رفتار پرسنل من بیمارستان خصوصی پاستور نو بودم و راضی بودم ازشون .

و اینگونه شد که مهتای من با وزن ۳ کیلو و ۱۰۰ گرم
۱۳ دی ماه
ساعت ۴۵و ۲۱ دقیقه
پرید تو بغلم ❤️🥹
و منو مادر کرد👶🏻🫠
مامان نویان کوچولو🤰💛 مامان نویان کوچولو🤰💛 ۱ ماهگی
بالاخره وقت کردم بیام و بنویسم هم بمونه به یادگار هم بشه تجربه برای بقیه❤️
بالاخره گذشت همه روزای سختی که داشتم هرچند که تمام سختی هاش شیرین بود
دوران حاملگی سخت و پر استرسی داشتم اما گذشت و الان که گذشته میتونم بگم از اعماق وجودم دلتنگ اون روزام دلتنگ تمام حرکتاش تو شکمم احساسی ک داشتم
من انقدر میترسیدم و استرس داشتم که فقط خدا میدونه باورم نمیشد یه روز بچم و بغل کنم
خدا بچم و زودتر گذاشت تو بغلم حتما اینطور صلاح دید روزای سختی و بعد زایمانمم گذروندم بچم داخل دستگاه بود و هروز ازمایش و …
من این مدت سختی های قشنگ زیادی کشیدم که بابتشون خداروشکر میکنم خداروشکر که بچم سالم کنارم نفس میکشه
خانوما😍از من به نصحیت به شما
از تک تک ثانیه های حاملگیتون لذت ببرین که بعدا خیلی دلتنگش میشید
اگر هر شرایط سختی دارید بابت خداروشکر کنید و مطمن باشید بالاخره میگذره و حتی ی روزی میرسه که اون شرایط سختم براتون میشه ی خاطره قشنگ روزی که ازش گذشته باشید❤️
از خدا میخام هرکس بارداره بچش سالم و سلامت بغل کنه و هرکس بچه میخاد خدا بهش عید امسال یه بچه بده
عید همگی پیشاپیش مبارک❤️❤️❤️❤️
مامان محمدحیدر👶🏻 مامان محمدحیدر👶🏻 ۱ ماهگی
•تجربه زایمان٫پارت‌ هشتم🧸🌱
میگفت چون بچه بریچه یکی از پاهاش داخل لگن گیر کرده الانم داره برش شکمم رو بزرگتر میکنه که بشه بچه رو دراورد😣
یک یا دو دقیقه بعد به دکتر بیهوشی گفت محکم کتفم بگیره که تخت پایین نیافتم یه دکتر دیگه هم بالای شکمم رو گرفته بود یکی هم پاهامو🥴
دکترم دوباره گفت نترسم و میخوام محکم شکمم رو تکان بدن که پاهای بچه آزاد بشه...
دوتا پرستار محکم شکم و لگنم رو تکان میدادن و اینقدر تکان ها محکم بود که کل بدنم و تخت باهم میلرزیدن🙄
به ساعت که نگاه میکردم کل این اتفاقا ها توی سه و چهار دقیقه افتاد که یهو صدای گریه پسرم شنیدم که خداروشکر حالش خوب بود...🥹❤️
نی نی رو آوردن کنار صورتم و دکتر به پرستارا گفت چون استرس داشته حین عمل از اولین دیدارشون عکس بگیر(بعد از عمل هم متوجه شدم دکتر میدونسته ممکنه زایمان سختی باشه کل تایم به دنیا اومدن نی نی رو فیلم گرفتن)🥲❤️
حین عکس گرفتن من و پسرم دکتر بخیه رو شروع کرد که حدودا یک ساعتی طول کشید!(البته من به خاطر تکان ها و برش اضافه دکتر بعد از بخیه هر لایه شکمم رو ساکشن میکرد)🤧
بعدش دکترم اومد باهام عکس گرفت و منتقل شدم ریکاوری؛ اولش یکمی لرز داشدم که پرستار بهم یه آمپول زد و کاملا برطرف شد☺️🌱