مامانا
دکتر گفت دارو های رفلاکس دخترمو یه روز در میون بدم از دیروز صبح دست شو می‌کنه تو حلقشو اوق میزنه یا مثلاً امروز ناهار برنج براش درست کرده بودم بعد که خورد دستشو می‌کنه تو دهنش چند تا دونه برنج در آورده بود از دهنش انگار که برنج ها از تو حلقش برگشته باشه شوهرم میگه شاید برای دندونش گیر کرده باشه ولی من می‌دونم که امکان نداره
چرا باید رفلاکسش دوباره تشدید بشه می‌دونم مال کم کردن داروش نیست
چند روز پیش دختر همسایه مون اومده بود سرما خورده بود امکانش هست از گلو درد باشه عطسه هم زیاد می‌کنه
خسته شدم به خدا کم آوردم شاید هیچ کس درک نکنه ولی من دیگه دارم نابود میشم تا میبینم این جوری میشه حالم بد میشه اعصابم ضعیف شده خدا شاهده الان دارم گریه میکنم
امروز بردمش پارک یدونه پوست شکلات برداشته هر کار کردم ننداختش بیرون همش میگه مامان باز 😭
عاشق شکلاتو این چیزاست چطور بفهمونم براش خوب نیست آخه 😭
آنقدر تو دستش نگهش داشت تا خوابش برد 😭😭😭

تصویر
۱۱ پاسخ

یه دونه شکلات بهش بده🥲 کاکائو نباشه اینا زیاد تحریک نمیکنه
احتمالا از همون سرماخوردگیه
قطعش باید تدریجی تر باشه یک روز کامل بده یک روز نصف دوز بده بعد از ده روز روز درمیون کن

عزیزم رفلاکس بدون اینکه دست کنه توی حلقش از معده برمیگیرده
آدم سالمم انگشت کنه تو حلقش بالا میاره
شما باید این عادتشو از سرش بندازی

من پیش دکتر مقدادی میبرم دکتر دارو دخترمو یهو قطع کرد بعد که تماس گرفتم گفت نباید دارو بخوره تحمل کنید یا بیار آندوسکوپی یا دوباره دارو بده که من صلاح نمی‌دونم دارو بدی هر چقدر گفتم هیجی نمیخوره عق میزنه بدتر شده گفت مدارا کنید

عزیزم باید معده اش تقویت کنی
مثلا گردو روعن زیتون سیرابی سیب و به حتما بپز بده بهش انجیر شب خیس کن با عسل ناشتا بده بخوره اگه میتونی مرباش درست کن
مربا قیسی زردالو خیلی خوبه بهش ماهیچه گوسفند مخصوصا بره شب حتما شکمش با روغن زیتون چرب کن گردو خیلی عالی
سردیجات اصلا نده (پنیر بادوم خیار مرکبات حبوبات حتما خیس کن بعد بزار بپزتخم ابپز مخصوصا سفیده اصلا نده ادویه فقط زرد چوبه
فلفل دلمه نده عداها حتما جا افتاده باشه الان غذاهای زوردپز و مایکروفر اصلا برا معده جالب نیست ) باید ی مدت بهش برسی تا معده اش حسابی تقویت بشه
خود منم زیاد خرج کردم فهمیدم پسر سردیجات که میخوره متاسفانه به معده اش نمیسازه دکتر هم اصلا این نکات نمیگن فقط هر روز برو مطب بیا اخرسرم هیچی

دخترمنم با قطع دارو رفلاکسش برگشت به دکترش گفتم گفت میخوایی آندوسکوپی بشه که ریشه یابی بشه ولی من میترسم آخه سنی نداره که

احتمال داره گلو درد داشته باشه فکر کنه اگر دست بکنه تو دهنش خوب بشه

پسر من اصلا شکلات دوست نداره.شاید سرما خورده باشه

شوهر من تو این سن رفلاکس داره اسید معدش برمیگرده یکم دیر غذا بخوره گلوش میسوزه اسید معدش میزنه بالا چیزای شیرین که اصلا نمیتونه بخوره

دختر من کامل خوب شده بود حتی داروشو چند ماه بود قطع کرده بودم دوباره برگشته شبا شدید گریه میکنه نمیتونه بخوابه بردمش دکتر گفت رفلاکسش برگشته😑

علایمش چی بود که فهمیدی رفلاکسش تشدید شده

دختر منم عاشق شکلاته ولی دم دستش نباشه و نبینه بیخیال میشه
شما هم امروز یدونه شکلات بهش میدادی می‌خورد هوس کرده طفلی بچه
دیگه از دم دستش هرچی بود رو برمیداشتی

سوال های مرتبط

مامان علیسان مامان علیسان ۱ سالگی
سلام مامانا واقعا باورم نمیشه که یه هفته شد پسرمو از شیر گرفتم😍
پسر من به شدت وابسته بود ینی از صبح تا شب تو دهنش بود دیگه شبا انقدرررر می‌خورد که اصلا خاب درست حسابی نداشتم صبح هم ک بیدار میشدم بی‌حال و خسته بودم
چندباری سعی کردم تدریجی کم کنم شیرشو دیدم اصلاا نمیشه
دیگه انقدرررر این اواخر شیر می‌خورد که واقعا حالم بد میشد به سینم رژ زدم وقتی خاست نشونش دادم گفت میمی رو ببین چه رنگی شده کثیف شده و اینا..بعد خیلی آروم گذاشت رفت بعد چشمتون روز بد نبینه شبش تا صبح گریه کرد جیغ های وحشتناک هر کاریم میکردم آروم نمیشد تا خود صبح رو پام موند یا تو بغلم راه بردمش روز دومم همینطوری روز سومم همینطور گذشت تا اینکه کم کم بهانه گیریش کم شد ولی همچنان تا دراز میکشم میاد و میخاد فوری بلند میشم سرشو گرم میکنم خیلیی بهانه گیر شده بیشتر از قبل بهم وابسته شده نمیزاره از کنارش تکون بخورم درسته که تو این یه هفته پوستم کنده شد ولی واقعااا ارزششو داشت چون خوابش خیلیییی بهتر شده❤️اینم از تجربه من امیدوارم تو این مسیر موفق باشید
مامان آروین مامان آروین ۲ سالگی
سلام مامانا خوبین اومدم با یک تجربه و توصیه که شاید بهتون کمک کنه چون خیلی تاپیک دیدم در مورد انتخاب پزشک زنان امیدوارم به دردتون بخوره.
دختر دایی من بارداره و چون سخته براش راه دور بره برای کنترل بارداری به درمانگاه عبدالمطلب میره جای خانم دکتر سکینه انبیایی این بارداری دومشه و چند وقتی هم بوده به شدت پاهاش درد میکرده همینکه وارد اتاق میشه دکتر ازش میپرسه برای زایمانت میای پیش من دختر دایی من میگه شما بیمارستان خصوصی هستید من در توانم نیست الان برای معاینه اومدم پاهام خیلی درد میکنه میگه برو از اتاق بیرون ب من ربطی نداره دیگه اینجا نبینمت و منشی اش هم پرونده اش رو پرت میکنه میگه دیگه نبینمت دختر دایم میگه خوب من ویزیت دادم لا اقل ببین چرا انقدر درد دارم با اکراه میگه قرص کلسیم بخور و عوارض بارداری دیگه میاد گریه کنان خونه و دیگه نمیتونسته از پا درد رو پا بیاسته تا یک دکتری متوجه میشه تو پاهاش خون لخته شده و چند روز تو بیمارستان بستری میشه و دکتر بهش میگه خدا خیلی رحم کرده بهت. چرا زود تر نیومدی .خلاصه که خیلی دکتر پولکی هستن البته چند سال پیش جاریم و فامیل های همسرم تحت نظرشون بودن اما الان واقعا پول پرست شدن و بی ملاحظه .
مامان النا مامان النا ۲ سالگی
سلام خانما
بیاین کمک که دیگه واقعا حس میکنم دارم دیوونه میشم از دست النا
خیلی خیلی اذیت می‌کنه همش به من چسبیده در حدی که هم از جام پامیشم گریه می‌کنه کجا میخوای بری منم ببر یه ظرف می‌خوام بشورم یا غذا درست کنم کل مدت روی پاک میشینه گریه می‌کنه منو بغل کن شب تا صبح صبح تا شب بهم چسبیده الآنم موقع امتحانامه دارم درس میخونم روی پام میشینه میگه درس نمی‌خواد بخونی اصلا سمت شوهرم نمیره تا صبح هزار بار بیدارم می‌کنه پاشو بهم آب بده قمقمه بالا سرشه میگه نه فقط آب تازه تو لیوان زنبوری بعد میگم بگو بابا بده میگه نه فقط مامان بده در حدی که حتی شوهرم میاره میگه نمی‌خورم فقط مامانی بده هرشب تا ساعت ۴یا۵صبح بیداره فقطم میگه تو یه جا بشین مثل صندلی من روتو بشینم دیوونه شدم دیگه هرشب دارم دعواش میکنم و بزور دعوا میخوابونمش آنقدر روانی شدم از دستش که فقط به زور جلوی خودم و میگیرم که نزنمش حتی دستشویی نمیتونم برم از دستش باید تاظهر بشینم که شوهرم بیاد من از دستش فرارکنم برم دستشویی هرچند تا بیام فقط گریه می‌کنه که مامانم کجایی اصلا نمی‌دونم کدوم کارشون بگم دیونه شدم فقط دیشب سه صبح خوابیده ساعت ۶.۳۰صبح بیدار شده یک ساعت پیش دیگه آنقدر هسته شدم بردم گذاشتمش خونه مادرشوهرم گفتم نگهش داریم من یکم درس بخونم دیوونه شدم دیگه فقط دارم دعا میکنم نیارنش پایین چند ساعت از دستش آرامش داشته باشم اینم بگم تقریبا دو سه هفته است از شیر گرفتمش