من دوروز پیش متوجه شدم موقعه ای که باردار شدم بابام به مامانم گفته چرا باردار شده بچه برای چیشه
بره بگرده شاد باشه زندگیشو بکنه اخه بچه واسه چیشه
ولی الان بعد زایمان همش زنگ مامانم میزنه اول سراغ دخترم فلورا را میگیره بعد سراغ منو
فکر نمیکردم دوست نداشته من باردار بشم

عزیزم پدرتون برا خودتون گفته که بچه اذیتت میکنه خواسته یخورده خوش بگذرونی بعد باردار بشی
حالا هم که بچه داری البته معلومه که دوستش داره نوه عزیزه🥰

منم مامانم گفت کاشکی اول کبدت مشخص میشد آخه تو کبدم ی ضایعه بود ولی الان استراحتم تمام کارامو می‌کنه مادر شوهرمم تبریک هم نگفت ولی بعدش خیلی حواسش بهم بوده و هست

منم مادر شوهرم خبر بارداری دادیم حتی تبریک نگف و خوشحال نشد

پدرا کلن احساساتشون فرق داره میدونی...

حالا برعکس بابای من میگف خوبه بچه زود بیاری میشه رفیق برات😂🤦🏻‍♀️🥲

میدونستی نوه عزیزتر از خود بچه آدمه😂😂😂🥴🥴یعنی ماها فراموش نی نی هامون عزیزشدن

بابای منم به مامانم گفته بود برای چی حامله شده هنوز زوده براش ۲۲ سالمه . میگفت هنوز جا داشتن اینا مامانم گفته بود زندگی خودشونه ولیدالان خیلی هواسش بهم هست همش تذکر میده به خودم برسم اینا .