۱۰ پاسخ

عزیزم ببخشید یه سوال شما بعد از تولد ورم کلیه نوزادتون رفع شد؟🥲

طبیعیه عزیزم واقعا درکت میکنم ولی اگه میتونی تنها نشین جاهای شلوغ برو و خودتم خودتو کمک کن هرچند کمی سخته ولی تو میتونی و از پسش برمیای انشالله که این روزا هم میگذره فقط قوی باش تو میتونی ❤️

الهی 🥰
اصلا ب خودت استرس نده،آهنگای شاد بزار با نی نی خوش بگذرون،اشک برای چی آخه !!!
مامان خانم نگا چ نی نی نازی پیشته 😋😋

ی نسخه ببرش دارو بهت بده زودتربیادپایین باز به بستری نکشه

بستری نکردی؟پسرمن ۱۴بود بستریش کردم زوداومد پایین

عزیزم گرمی زیاد بخور ، خرما بخور❤️❤️❤️

میگذره نگران نباش زردی پسرت چنده مگه

این روز میگذره ولی هیچی مثل قبل نمیشه دیگ

اره منم دل نازک شدم شدید الکی الکی گریم میگیره یامیشینم به بچم نگاه میکنم گریه میکنم 😥😥😥

چرااااااااا

سوال های مرتبط

مامان آیلی مامان آیلی قصد بارداری
بعد از ظهر دوباره رفتم مطب دکترم و باز برام تحریکی انجام داد گفت تا به ۳ برسم .دردام انقد زیاد شد که نمیتونستم دیگه از درد راه برم از شدت درد گریه میکردم چند بار باز رفتم بیمارستان ولی به دردام مسخره میکردن هر چقد میگفتم دارم میمیرم از درد اصلا توجه نمیکردن .دیگه واقعا احساس ناامیدی میکردم فکر میکردم دیگه میمیرم از درد حدود ساعت ۸ شب بود که دردام ۱۰۰ برابر بود از شدت درد تو خونه جیغ میزدم همسرم از دردای من پاهامو ماساژ میداد و باهام گریه میکرد مامانم هم کمرم رو ماساژ میداد و همش دلداریم میداد ولیهیچ پیشرفتی نداشتم همش چشمامو می‌بستم و به دخترم فکر میکردم که به دنیا اومده و با همین فکر دردا رو با داد و جیغ رد میکردم اون شب رو باز تا صب باز تو خونه درد کشیدم صب رفتم بیمارستان به امید این که دردام زیاد شده شاید ۳ سانت شدم ولی باز گفت ۲ سانتم هیچ کسی تحویلم نمی‌گرفت منم همونجا زدم زیر گریه فکر میکردم دیگه من اصلا زایمان نمیکنم انقدی درد میکشم که میمیرم احساس ناامید میکردم و فکر میکردم دیگه خدا تنهام گذشته