احساس میکنم اگه اینجا نگم میترکم ..من ی شهر دیگه زندگی میکنم و ۵ماهی ی بار میایم خونه پدرشوهر و بابام ...دوتا بچه یک ساله و ۶ساله دارم .طبق معمول برای عید اومدیم شهرستان ‌.اینم بگم پسر من از بچگی خیلی خیلی شیطون بود .اما الان ک ۶سالشه میایم شهرستان خیلی اذیت میشیم مثلا همه بهش میگن خیلی شیطونی ،بسه ،بشین ،بدو بدو نکن ...
مادر شوهرم همش میگه بچه فلانی چنان ساکته .یا خدا بهت صبر بده ،عجب صبری داری ...امروز بچه جاریم ک ۱۴سالشه سرسفره ب پسرم گفت همه میگن تو بیتربیتی ،زبونم لال شد چیزی نگفتم اما بعدش تو اتاق بهش گفتم کی گفته ؟ب تته پته افتاد منم گفتم هر گفت بچه من بیتربیته تو هم بگو بجاش تو عقل نداری .
رفتیم خونه خواهرشوهرم ی آقا ۵۰ساله اومد پاسور بازی کرد از اقوام دوووور بود ،پسرم هی میگفت پاسور بدین ب من ،اخرش توی جمع همه گفت ؛اینجور بچه های هستن ک آینده رو خراب میکنن.یعنی قشنگ انگار اب یخ ریختن رو سرم ...
داماد همسرمم گفت شماها بهش رو دادین .یا چند بار خواهر خودمم ب پسرم گفته تو شیطون نیستی تو بیتربیتی .خستم خسته .تحمل این حجم از حرفو ندارم ...اینم بگم مثلا پسرم میگه موقع جوجه بادبزن بدین ب من ...یا همون آقا ۵۰ساله ب پسرم گفت غلط می‌کنی دست ب پاسورها بزنی ،پسرمم گفت خودت غلط می‌کنی ...
پسر من چون جواب میده همه بدشون میاد ..مثلا پسرم لامپا رو روشن میکنه اینا میگن خاموشش کن ،یا بدو بدو نکن فرشا خراب میشن ،..چقد سروصدا می‌کنی و....خیلی حرفا هست ک بزن اما شاید دیگه حوصلتون نکشه ...

جایی ک بهت ارزش نمیزارن بچتو زیر سوال میبرن نرو عزیزم ❤️

عزیزم بچه است دیگه ولی تو هم تو خونه با زبون خوش سعی کن بعضی چیزا رو بهش بفهمونی ک زیاد اذیت نشی دیگه ۶و ۷سال سن تربیت بچه است باید یکم روش کار کنی

به نظرم نباید ناراحت بشی چون تو بچه ات برات عزیزه مادرشی صبرت زیاده ولی کسی نمیتونه تحمل کنه بچه شلوغ کار باشه برادرزاده های منم خیلی شلوغن واقعا ادم اعصابش نمیکشه دیکه شش سال باید حرف گوش بده اینکه جواب بزرگتر رو میده اشتباهه منم اگر برادرزاده ام جواب منو بده میزنم دهنش

بهت پیشنهاد میکنم جایی ک پسرتو نمیخان خودت هم نرو راحت بشین تو خونت بخدا خونه خودم ادم راحت ترین جای دنیاس حداقل اعصابت از چزت و پرت های بقیه ارومه

من نمیتونم این مساله رو قضاوت کنم چون خودم یه خاهر زادم‌اینقدر اذیت میکرد که هر وقت خاهرم‌میومد تو جمع ما از کارهای بچش واقعا شاکی میشدیم و خاهرمم همش ناراحت میشد اخه ما میگفتیم‌بچه تو سن ۶ سالگی باید بفهمه و حرف گوش کنه همونجور که بچهای ما میفهمن واینکه من‌خودم چندبار تو جمع بچمو دعوا کردم وقتی کارش اشتباه بود حتی تهدیدش میکردم که میرم و مهمونی رو ترک میکنم و بچم یکم ساکت تر میشد و بقیه از اینکه میدیدن منم با کار بچم مخالفم و حواسم به تربیتش هست دیگه هیچی به بچم نمیگفتن و اتفاقا دلشون میسوخت برا بچم و با مهربونی نصیحتش میکردن
راستیواینم بگم پسر جاریمم خیلی شر بود بعد جاریم فهمید خیلی پیش فعاله و مجبور شد ببرش دکتر و بهش قرص داد الان همون پسرش میره دانشگاه پسر عاقلیه ولی تو بچگیش یه مدت قرص خورد خیلی بهتر شد چون داشت هم خودشو با کاراش از بین میبرد ام اطرافیانش همه شاکی بودن
وای چقدر حرف زدم خخخخ

عزیزم یه بار‌رک جواب بده و وقتی ناراحتی وبه بچت اینطور میگن نرو گلم

احساستو کامل درک میکنم ولی ادمایی ام ک باهاشون طرفی ادمای خوبی نیستن

خوبه دیر ب دیر میری بنظرم نرو منم روی بچم حساسم هرچقدر اذیت کنه دعواش میکنم اما اگه ی نفر چیزی بگه کفری میشم پسر طفلی منم خونه مادر شوهرم بااینکه توی ساختمونیم سالی نهایت چند باز میره همشم گیر بهش میدن بلد نیس بشینه فلانه بسانه اما اگه بچه ای باهاس بازی کنه کاری نداره به ما البته

دقیقا پسرمنم ۶سالششه از درو دیوارمیره بالا موقع بازی پاسورمیگ پاستوربدین من براش خریدم الان موقع کباب درس کردن ازاول تااخرمیره تو تراس پیش همسرم بادبزن میخواد میریم خونه مادرشوهرم ازمیلامیره بالا وسط خونه فوتبال بازی میکنه
سروصدامیکنه جیغ جیغ میکنه و با داداشش دعوامیکنه ولی کسی جرات نداره بگ بیتربیت چون بچه بایدانرژیش تخلیه بشع من خودم تواپارتمانم خانواده هامونم همینن باید درک کنن بچ باسد یجوری انرژی تخیلیع کنه دیگ شماهم اگر میبینی اونجا هی میگن بچت اینجوری اونجوری بیا برو خونت بشین بچتو ببر باشگاه بزار انرژیش تخلیه بشه

منم بعضی ها اینو میگن به پسرم ولی در این حد نه . بیاین قبول کنیم که بچه هامون شلوغن ولی ما مادرا دوس نداریم چیزی بهشون بگن واقعا منم هر کی یه چی بگه جبهه میگیرم

پسر منم جواب میده همه میگن خوب نیس بی تربیت دیروز پسر جاریم که چهار سالش دعوا کرد اول بچه اون زد بعد جاریم نذاشت پسرشو بزنه پسرمم قایمکی از زیر میز رفت موهاشو کشید بهش گفت حقت منو زدی نزن نمی‌دونم جاریم چیکارش کرد یه چیزی گفت به پسرم ، پسرمم جوابشو داد گفت غلط میکنی بچه خودت بی تربیت بعد جاریم هر چی از دهنش اومد گفت توی جمع من متاسفانه نگفتم چون این جاریم بیشعور نخواستم خوارشوهرم و مادرشوهرم بیشتر از این ناراحت بشن چون خواهر شوهرم اومده بود عید دیدنی