عجب زایمانی داشتما مثلا خواستم برم بیمارستان نیمه دولتی تا هزینه زایمانم کم بشه
1500 دادم به ماما همراه که الکی بود و وقتی اومد پیشم و رفت 3 سانت بودم
3 تومن دادم به اپیدورال
درد طبیعی هم کشیدم
آخرم سزارین شدم با بیهوشی
این همه بیحسی و بیهوشی زدن بهم عوارض هاش چیا هست
میگفتم اپیدورال نمی‌خوام چون عوارض داره
حالا همه رو با هم زدن برام🫠💔

۶ پاسخ

😂😂😂😂 عجبااا
خیلی خندیدم مرسی 😅
منم اکثرا تو زندگیم همینم اول نمیخوام هزینه کنم ولی بعدش که حساب میکنم بیشتر از اونی درمیاد که براش برنامه ریختم 🫠

من رفتم دولتی درسته رسیدگیشون خوب نبود
ولی طبیعی اوردم فقط آخرش برای زور زدن که ده سانت رسیدم مجبور شدن اپیدورال کنن کلا شد ۷۰۰ فقط اونم وسایل بیمارستانم شد

بازم خداروشکر ک خودت و بچت سالمی عزیزم درد طبیعی زیاده؟به نظر شما طبیعی خوبه یاسزارین؟

وای عزیزم چقد سختی کشیدی مثل من🥲🥲

ای وای عزیزم🥲🥺حالا پولش میگی فداسرت ولی به قول خودت عوارض هاش و سختی که کشیدی بده

پس چرا سزارین شدی

مقالات مرتبط

آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
زمان حرف زدن کودک
سن حرف زدن کودک پسر و دختر | راه‌های تسریع زمان حرف زدن کو...
عوارض بلند مدت سزارین
عوارض بلند مدت سزارین
حرف زدن کودک اوتیسم
حرف زدن کودک اوتیسم و درمان دیر حرف زدن+آموزش‌های لازم

سوال های مرتبط

مامان آریا 😍☃️✨ مامان آریا 😍☃️✨ ۱ ماهگی
هم آمپول فشار هم اپیدورال هم بیحسی هم بیهوشی همه رو زدن برام هم درد طبیعی کشیدم آخرم سزارین شدم🫠
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان حامی مامان حامی ۲ ماهگی
سلام ب همه ی مامانا❤️ به تاریخ
۷بهمن
ساعت ۹و نیم صبح اقا حامی خوشگلم به دنیا اومد

❤️
حالا اگه دوست داشتین براتون کامل و با جزئیات و پارت به پارت تعریف کنم✨


بیمارستان مشهد بنت الهدی که فوق العاده راضی بودم ماماها و پرسنل فوقالعاده خوب
زایمان طبیعی با بیحسی اپیدورال که به همه پشنهاد میکنم😍

هزینه بیمارستان هم
با بیحسی اپیدورال و هزینه های جانبی(غذا همراه و ویزیت و.لباس…..)
با بیمه تامین اجتماعی شد
۲۷تومن
که من چون تکمیلی ایران داشتم
۷تومن پرداخت کردم❤️
سوالی دیگه اگه داشتین در خدمتتونم
چون من خودم این سوال جوابا خیلی کمکم میکرد
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آوین🥑🩷 مامان آوین🥑🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی با آمپول فشار و اپیدورال
ساعت نه صبح بدون هیچ دردی رفتم بیمارستان نیکان ، یه سانت بودم ، ان اس تی دادم و کارای بستریم انجام شد ده و نیم از تریاژ به بخش زایمان منتقل شدم چون نوار قلب دخترم خوب نبود از شیاف برام استفاده نکردن ، آمپول فشار تو سرم استفاده کردن ، دکترم از دو سانت اومد بالاسرم ، سه سانت که شدم مامای همراه گرفتم خانوم زارعی، به شدت خوب و دلسوز بود، برام توپ آوردن حرکت سجده رو انجام دادم شدم چهار سانت ، درد قابل تحمل بود ،هر هفت هشت دقیقه انقباض داشتم.بعد بهم گفتن میریم اتاق زایمان و جکوزی ، که تا آماده بشه طول کشید و من پنج سانت شدم، ماما همراه گفت کیسه آب رو پاره کنیم ، با دکترم مشورت کردن و کیسه آب رو پاره کردن(بقیش پایین می‌ذارم)
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان آریا 😍☃️✨ مامان آریا 😍☃️✨ ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی و سزارین بیهوشی 🫠 2
خلاصه یکم این ور اون ور کرد سر پنج ساعت ماما همراهم رف و من هنوز سه سانت بودم
دیگه خوابیدم تا صب و صب اومدن کیسه ابم پاره کردن آمپول فشار زدن دردام شروع شد
یعنی جیغ میزدما😕
مردم از درد پنج دقیقه هم نمیتونم تحمل کنم گفتم اپیدورال می‌خوام😕 دکتر اومد زد و دردام آروم شد و من خوابیدم 😕 بیدار شدم معاینه شدم گفتن 7 سانت
ورزش کردم شدم 9 دکترم اومد دردام یکم شروع شد و همش به واژن و مقعدم فشار میومد
دکترمم اومد و با هر دستش دو انگشت میکرد داخل و انگار میخواست منو باز کنه 🥲
بین درد هام زور میزدم اما زورم کافی نبود و بچه نیومد 🥺 اورژانسی رفتم سزارین بیهوش شدم🥲 درد ندارم اصلا خداروشکر
کاش از اول سزارین میشدم 🥲 سزارین یک درصد هم دردش با درد طبیعی قابل مقایسه نیست
با شیاف و مسکن آروم میشی
سزارین بیهوشی با سزارین بیحسی فرق می‌کنه و دردش کمتره
فسقلی من 1403/12/5 بدنیا اومد با وزن 3800 ماشاالله 🧿 🧿 ❤️ 😍 🥲
دقیق با تاریخ ان تی م زایمان کردم 🥲🥲
طبیعی خیلی وحشتانکه🥲
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان محمد امین مامان محمد امین ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت2
تخت بغلیم اپیدورال خواست.منم خواستم چون از دردای بعدش میترسیدم ولی دکترم هیچ جوره قبول نکرد.گفت تو شرایطت خیلی خوبه تا ساعت 2 زایمان میکنی.اون موقع ساعت 12 بود.چون دردم کم بود تودلم خندیدم مگه میشد؟من قبلا زایمان داشتم دردش وحشتناک بود.خلاصه فقط اجازه گاز بی دردی به داد.من 4 سانت بودم تخت بغلیم 3 سانت بود.از بس جیغ زد دکتر بیهوشی اومد براش اپیدورال زد.اونم گرفت خوابید.من ولی دردام تازه شروع شده بود.ماسکو گذاشتن رو صورتم و یه چیزی هم تزریق کردن تو سرم.سرم گیج شد و دردم کمتر شد ولی بازم درد داشتم ولی با تکنیک تنفس راحت رد میکردم.وقتی کاسکو زدن گفتن دیگه نباید از تخت بیای پایین.یعنی ورزش کنسل.منم فقط با گاز و تکنیک تنفس دردارو رد میکرد.قابل تحمل بود
مامان فرشته کوچولو مامان فرشته کوچولو ۴ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲
ماما گفت راست شو بگو چی خوردی تخم شوید زعفرون ؟
فقط بگو چی خوردی و منم با گریه میگفتم به خدا هیچی
لباس داد بستری شدم
تنها تو اتاق رو تخت ان اس تی بهم وصل بود از درد فقط ناله میکردم گاهی دیگه جیغ میشد
ماما گفت نمیتونم بهت اپیدورال بزنم با معاینه یک سانتم نیستی
دیگه از ساعت ۸ شب بستری شدم تا ۵ صبح شده بودم تازه ۲ سانت با انقباض درد کسی که ۸ سانته
دیگه ماما دلش برام سوخت و گفت اپیدورال بهش بزنید
که متاسفانه یا رو من اثر نداشت یا مسئول بیهوشی شون بد بود که نصف بدن بی حس شد و نصف دیگه انقباض شدید که خیلی عجیب بود
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آریا مامان آریا ۳ ماهگی
سلام خانوما منم نینیم به دنیا اومد زایمانم طبیعی بود با اپیدورال کسی سوالی داشت بپرسه
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان آوا و ایلیا مامان آوا و ایلیا روزهای ابتدایی تولد
پارت دوم زایمان طبیعی
خلاصه اینکه توی پارت قبلی گفتم بین استرس طبیعی و سزارین گیر کرده بودم... دیگه بعد هزارتا نوار قلب و اینا گفتند الان همه چی اوکیه و میتونی طبیعی ورزش کنی... دردهایم خیلی کم شروع شده بود اما واقعا برام کم بود... معاینه کرد ۲ فینگر بودم اووووووو کو تا ده. قرص رو ساعت ۹داده بودند و حدود 12 و ۱ بود که داشت زیر دلم درد می‌گرفت... و من هنوز ۲ سانت..
تخت کناریم سرکلاژی بود و دهانه رحمش همون اول ۳بود و به ۴ رسید اومدن براش اپیدورال زدند... هی مسئول بیهوشی اومد گفت تو بی دردی چی میخوای؟ گفتم والا ماسک بی دردی که سر بچه اولم به دردم نخورد و اصلا تاثیر نداشت... اپیدورال هم نمی‌خوام میگن عوارض داره و اینا... از اون اصرار. که بیا اپیدورال بشو و از من انکار.... خلاصه هی تخت کناریم دهانه رحمش بازتر میشد و هی می‌گفت زیاد دردی حس نمیکنم... داشتم وسوسه میشدم منم بگم اپیدورال...
اون هفت سانت شد من تازه 4 تازه با دهانه رحم غیر نرم و سر بچه ک خوب نیومده و نچرخیده...
ماما همراهم گفتم بیاد... من هنوز درد زیادی حس نمی‌کردم و واقعا برام عجیب بود... البته بگم قبلش یک آمپول مسکن بهم زد. هیوسین بود...
خلاصه شروع کردیم ورزش با ماما..چون قبلا پکیج داشتم هر چی می‌گفت انجام میدادم و تنفس شکمی انجام می‌دادم. واقعا تنفس شکمی عالی بود بچه ها... خیلی کمک می‌کنه. خلاصه ساعت ۳دردام شدت گرفت که برام یکم سخت شده بود ورزش اما بازم انجام میدادم کنم ۵ الی ۶ بودم.... خدایی ماما همراهم عالی بود...
راستی قبل همه اینها دکترم اومد بهم سر زد و گفت بگید ماما همراه بیاد ورزش کنه من برم دو تا عمل بیان تا موقع اینو زایمان کنیم... منم خوشحال که زود میشه...
....بقیش پارت بعدی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان نِلین 🩷 مامان نِلین 🩷 ۳ ماهگی
سلام
بالاخره من اومدم با تجربه زایمانم بعد از ۱۹ ساعت🕓 پارت ۱
من نامه داشتم برای چهارشنبه۱۹ دی، با دهانه رحم ۱ سانت که دکترم تو معاینه تحریکی باز کرده بود.۱۹ دی رسید و من ساعت ۸ صبح بدون هیچ دردی بیمارستان بودم ، تا کارای پذیرش کردیم، یک ربع به۹ بستری شدم
یه رب۱0 اولین قرص زیر زبونی فشار بهم دادن، که دردام شروع نشد ،قرص دوم ساعت 2ربع دادن، بازم دردادم شروع نشد . رو مانیتور انقباض داشتم ولی خودم اصلا درد نداشتم ، ساعت ۵:۳۰ امپول فشار بهم زدن. که کیسه آبم سوراخ شد .ساعت ۶هنوز۱/۵ سانت بودم تا ساعت ۷نزدیک ۱۰۰۰ تا توپ زدم ساعت ۷ ماما اومد معاینه کرد دید کیسه آبم سوراخه خودش کامل پاره کرد بعد دهانه رحمم شد
۳/۵سانت
ساعت ۸ رفتم جکوزی تا ساعت ۱۰ تو آب بودم. دکترم اومد بالا سرم و گفت که ساعت ۱۱ بهم اپیدورال بزنن، چون خودم از قبل درخواست کرده بودم ولی تا همون لحظه اپیدورال هم دردام قابل تحمل بود و خیلی خوب کنترلشون کرده بودم و دلم میخواست درد انقباضاتمو بکشم و فقط واسه لحظه خروج بچه، اپیدورال بزنم ولی شنیده بودم بعد اپیدورال ، سریع زایمان میکنی ، دیگه اوکی دادم که تزریق بشه. تیم بیهوشی اومدن و اول کمرمو با بتادین شستن و بعدم امپول بی حسی و بعدم اپیدورال ،درد نداشت ولی حس کردم یه مایع از تو کمرم ریخت تو پام حس پاهامم اصلا از دست ندادم و بعدش با کمک ماما رفتم سرویس بهداشتی …
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دلنیا🐣 مامان دلنیا🐣 ۱ ماهگی
سلام مامانا اومدم یه کوچولو از تجربه زایمان طبیعی بگم
از ۲۷ هفته استراحت مطلق بودم و امپول و شیاف استفاده میکردم
بعد دکترم رو عوض کردم ۳۴ هفته که گفت همه رو قطع کنم و زایمان رو بیمارستان خصوصی تخت جمشید رفتم ولی سزارین قبول نکردن منم نمیخواستم اختیاری باشه-
دهانه رحمم بخاطر امپول ها و شیاف تا ۴۰ هفته هم که پر کرده بودم بیشتر از ۲ سانت باز نشده بود
ساعت ۱۱ و نیم ظهر بستری شدم با سرم و امپول که بهم زده بودن تا ۱ و نیم ظهر هیچ تغییر نکرد
بعدش کیسه آبم رو پاره کردن تا ساعت ۴ بعد از ظهر ۱۰ سانت باز شدم
۴ و نیم دکتر اومد ساعت۱۰ دقیقه به ۵ دخترم به دنیا اومد
اون لحظه که دنیا اومد همه چی یادم رفت انگار دنیارو بهم دادن،ولی اگه برگردم عقب طبیعی رو انتخاب نمیکنم چون خیلی درد کشیدم مخصوصا با معاینه ها🫠
ولی اگه دهانه رحم ۵ الی ۶ سانت باز باشه زایمان راحتی میتونید داشته باشید
چون تا ۶ سانت شدم بعد بهم اپیدورال زدن اون موقع معاینه ها و کلا پروسه زایمان برام قابل تحمل تر بود

امیدوارم که همه تون بسلامت و راحت زایمان کنید مامانای قوی ❤️❤️
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آدنا مامان آدنا ۱ ماهگی
زایمان پارت سوم:
قبل بستری شدنم زنگ زدم ماماهمراهم ک بیاد با صدای جیغای اون دختره واقعا تو دلم خالی شده بود و حس تنهایی میکردم دیگه دردام خیلی زیاد شد ب پرستار گفتم برام اپیدورال بزنین لطفا گفت باشه عزیزم میگم الان بیان برات بزنن زنگ زدن دکتر بیهوشی تا بیاد بزنه یکم طول کشید یهو دیدم ماما همراهم اومد تو اون سکوت شب و تنهایی واقعا مث فرشته بود انقد خوشحال شدم ک نگو…
اومد پیشم و کلی بهم دلگرمی داد شرو کرد ب ماساژ دادنم گفتم توروخدا بگو بیان اپیدورال بزنن دردام زیاد شده دوباره رفت گف و متخصص بیهوشی اومد برام اپیدورال زد یهو کمرم داغ شد و بعد ۵دقیقه دردام کم شد واقعااا جواب داد…
بعدش اومدن کیسه آبمو پاره کردن و ماماهمراهم میگف حالا دیگ زور بزن…منم هربار با تمام وجودم زور میزدم و نفس میگرفتم خلاصه ساعت۱۰دقیقه ب ۴صبح شد و من فول شدم منو بردن تو اتاق زایشگاه و دختر نازم ساعت۴صبح روز ۹اسنفد بدنیا اومد🥰🥹
با اومدنش تموم دردا ب ی باره تموم شد واقعا و دیگ من حتی درد بخیه هارو نمیفهمیدم…
در اخر به همه مامانا گل پیشنهاد میکنم هم ماماهمراه بگیرن هم اپیدورال استفاده کنن چون من از جفتش خیییلی راضیم و زایمانمو برام تبدیل ب ی خاطره شیرین کرد
مشاهده ۱۵ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان روزهای ابتدایی تولد
ماما برای اینکه بیهوشی از جونم بره بیرون چکار کنم ‌هنوز عوارض بیهوشی تو تنم هست مخصوصا بی خوابی
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان Nila & Nura مامان Nila & Nura ۳ ماهگی
پارت ٢ سزارين
سوند زدنو و از اونجايي كه بي حسي و عوارض بعدشو دوست نداشتم و ادم استرسي بودم با تشخيص متخصص بيهوشي گفتن بهتره بيهوش بشي ودراز كشيدم و لباسمو پرده كردن و شكممو با بتادين يخخخخ شستن و از اونجايي كه ديدن تولد من و ني ني امروزه كلي جيغ و هورا زدن و😂 همون موقع اهنگ تولد دانلود كردن واسم و پخش كردن و كم كم بيهوشم كردن
چون بيهوشي وقتي به هوش مياي دردات باهاته وقتي به هوش اومدم درد داشتم ولي چون استانه دردم يجورايي زياده تحمل كودم تا اومديم بخش و بهم مسكن زدن
حدودا ٨/٩ ساعت بعد بهم گفتن با نوشيدني و مايعات شروع كن كه ميخوايم كم كم بياريمت پايين
منم اول با تسكافه شروع كردم كه اثرات بيهوشيم بره و بعدم سوپ و ژله اينااا
و واقعنم با خوردن نسكافه گيجيم رفت
درخواست دادم شيرف بزارن قبل راه رفتن و گذاشتن و بلند شدم و شرت و پوشك پوشوندن واسم و…
ادامه پارت بعدي
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱ ماهگی
تجربه زایمان
38 هفته و یک روز بود که دوروز قبلش ترشح داشتم کم بود به ماما گفتم گفت احتملا عفونته ولی برو زایشگاه تست کیسه اب بده رفتم ماما معاینه کرد گفت کیسه اب باز شده شب ساعت 10 بستری شدم ماما اومد بهم ورزش داد دهانه رحمم 3 سانت بود اما درد نداشتم ساعت 1 شب اپیدورال شدم اصلا درد نداشتم فقط حس فشار داشتم از ساعت 5 صبح دگه فشار تحمل نداشتم تا ساعت 9 ونیم که بچه بدنیا اومد از زایمان طبیعی خیلی راضی بودم سوالی داشتین درخدمتم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه کوچولوم💓 مامان پناه کوچولوم💓 ۳ ماهگی
خب خانوما اومدم تجربه زایمانم رو براتون بگم
من دکترم گفته بود ۹ بیا بیمارستان یه چک بشو معاینه شو می‌فرستم خونه تا ۱۶ وقت داری درد بکشی آقا ما رفتیم بیمارستان معاینه کردن گفتن دوسانت بازی و سر بچم تو لگن ۳۹ هفته بودم دیگه زنگ زد دکترم گفت بستری بشه تا اومدم بستری بشم ۳ سانت باز شدم رفتم زایشگاه و ماما همراهم گفت میخای اپیدورال کنی اگر اپیدورال بخای الان وقتشه یه بار دیگه معاینه کرد و گفت ۴ سانتی من اپیدورال ک کردم واقعا راضی بودم اصلا درد حس نکردم همشم خواب بودم حتی تو این خوابا خیلی پیشرفت خوبی داشتم من ساعت ۱۰ ک بستری شدم ساعت ۳:۳۰ دختر نازم به دنیا اومد یه دوز برام سوزن فشار هم زدن و واقعا اپیدورال باعث میشه ک نه معاینه هارو متوجه بشی و نه انقباض من موقع زایمان یکم اذیت شدم چون زور زدن خوب رو بلد نبودم 🤭 اینم از تجربه زایمان من
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر