اینقد پسرم احساساتیه تک به تک حرفامو کوش میکنه حس میکنه و حتی میفهمه با خندم میخنده با درد و دلام اروم و بیصدا میشه زل میزنه توچشام با ناراحتی هام و اشکام چشاش حلقه اشک میشه تمام حرفایی که تو شکمم بود و تمام دعاهایی که تو شکمم بود دستمو میزاشتم رو شکمم باهاش حرف میزدمو انگار همه رویادشه همه رو میفهمه وقتی همون حرفارو بهش میزنم انگار براش عجیبه انگار که قبلا هم شنیده بوده اینو از نگاهش میفهمم از چشاش باور کنید بچه ها خیلی با احساسن دل نازوک و پاکی دارن چه خوبه مادر شدم چه خوبه یکی خدا بهم داده که پایه همه خوشحالی هام و ناراحتی هام باشه هیچکس جز بچه ی خود ادم دلسوزش نمیشه از خدا میخوام مامان بزرگ که شدی یه مرد شدی دلسوزم باشی و پشتم باشی الهی آمین
بوقت شب ۲۵رمضان شب های لیلة القدر که دعاهامو مستجاب بشه

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط