لطفا کسایی که از طبیعی میترسن نخونن تاپیکم گفتم چرا🧡
تجربه زایمان پارت 1


پنجشنبه30اسفند یکم حرکات نینیم کم شد و یه درد ریز گرفتم پیام دادم دکترم گفت ان اس تی بدم چون بند ناف هم دور گردنش بود گفت خطرناکه هفتمم بالا بود دوروز بعدش میشدم 41هفته،شب ساعت 9,40راه افتادیم بیمارستان شهرمون گفت ماما الان نداریم باید برین مرکز استان، رفتیم اونجا ان اس تی اوکی بود ولی گفتن هفتت بالا ختم دادن معاینه هم کردن کاملا بسته بود دهانه تا کارای بستری و انجام بدم برم بلوک زایمان همین که سرم فشارو زدن بهم ساعتو نگاه کردم 1,40بود خیلی دردای ریز پریودی داشتم دهانه رحمم اصلا باز نمیشد هی سرم رو بیشتر میکردن تند تند دردم میگرفت وای در حد چند ثانیه ،هی معاینه میکردن اصلا پیشرفت نمیکرد اینم بگم همش داشتم ورزش میکردما اصلا دراز کش نبودم ولی هیچی دیگه اوردن سوند گذاشتن واییی نگم از اون لعنتی خیلییی بد بود هی اب میرفت تو برمیگشت حس دردش یه طرف

۲ پاسخ

امام حسین زایمان کردی؟

مبارکه...
بندناف دورگردن بود چراطبیعی.؟

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۱ ماهگی
پارت اول طبیعی- سزارین
من سه شنبه نوبت دکتر داشتم ولی اینقدر که سوزش سر دل داشتم یکشنبه بدون نوبت رفتم دکتر، بهم گفت بعد از ظهر برو بیمارستان ان اس تی بگیر بگو بهم خبر بدن، من رفتم خونه نهار خوردم و دوش گرفتم و رفتم بیمارستان. اونجا ازم ان اس تی و فشار گرفتن خوب بود به دکترم که گفتن ،گفت یه آزمایش هم‌ بده به خاطر سوزش معده. آزمایش که دادم مشخص شد دفع پروتئین دارم و بستریم کردن برای ختم بارداری. معاینه هم که کردن دهانه رحمم کاملا بسته بود و هیچ انقباضی هم نداشتم.
یکشنبه ساعت هشت شب بستری شدم و بهم قرص دادن برای شروع دردها. دو مرحله بهم قرص دادن و تو سرمم هم دارو تزریق میکردن. دردها و انقباض هام تا فردا قبل از ظهر به مرور زیاد و شدید شد. تمام مدت هم دستگاه ان اس تی بهم وصل بود که خیلی به خاطر همون اذیت میشدم،چون دوست داشتم موقع دردها راه برم یا ورزش کنم که دردهام کنترل بشه ولی چون ضربان قلب و اکسیژن بچه پایین اومده بود نمی ذاشتن. میخواستم به پهلو بخوابم که بازم نمیذاشتن چون دهانه رحمم کج شده بود.
مامان ♥️♥️ مامان ♥️♥️ ۳ ماهگی
تجربه ی زایمان ۱
اول از این که مامانا بچمو بردن برای زردیش بستری کردن براش دعا کنید فردا زردیش بره و مرخصش کنن الانم تجریمو میگم:
من ۴روز‌پیش بخاطر کم حرکتی بچم با خواهرشوهرم اومدم بیمارستان که ان اس تی بدم بعد از گرفتن ان اس تی بهم گفتن ضربان قلبش بالاست و باید بستری بشم و خلاصه کارامو انجام دادم و رفتم زایشگاه و بستری شدم و دکتر و پرستار‌ک اومدن شرح حال بگیرن گفتم دهانه ی رحمم ۱سانت بازه و معاینه کردن و رفتن و همون شب یکی تو زایشگاه قسمت درمان درد زایمان داشت هی آه و ناله میکرد بعد این ک دهانه ی رحمش فول شد و بردنش اتاق زایمان من دردای پریودی گرفتم و بهم القای زایمان شد انگار اونشب من با درد خوابیدم صبحش دردام برطرف شد طرفای شب بود که دردای شدیدتر از قبلی اومد سراغم و دکتر اومد بالاسرم و معاینه کرد و گفت دهانه ی رحمت ۲سانته پیشرفت کردی و اگر ورزش کنی زودتر زایمان میکنی من اونشب تا صبح درد داشتم و ورزش هم میکردم و چون درد زایمان بود هی میومدن و معاینه میکردن ببینن پیشرفت کردم یا نه ک دریغ از یزره پیشرفت
مامان فاطمه همتا مامان فاطمه همتا روزهای ابتدایی تولد
پارت 2
از اینورم ماما همراهم قرار بود از چهار سانت بیاد روی سرم اما چون شیفتش بود بنده خدا همش میومد ازم خبر می‌گرفت و چند باری هم معاینه کرد و گفت دهانه رحمت خیلی سفته و اصلا نرم و شل نشدی دیگه همش شروع کردن به گذاشتن شیاف و قرص های نرم کننده دهانه رحم تا ساعت 12شب بازم اون نتیجه دلخواه رو نداد من فقط 3سانت شدم وقتی سه سانت بودم اون سوند رو ازم کشیدن ک اندازه توپ کوچولو شده بود. دیگه ماما همراهم اومد پیشم و دوباره معاینه کرد و گفت اینجوری نمیشه و باید بندازمت رو دور خلاصه دوز آمپول قرص هارو بیشتر کرد و انقباض های منم هعی بیشتر شد بی نهایت دردم می‌گرفت موقع انقباض طوری فشار روم بود که گفتم الانه که من دیگه زایمان کنم خیلی درد داشتم و فکر میکردم الان 7یا8سانتی شدم حداقل.ماما همراهم دوباره معاینه کرد و گفت هنوز 4سانتی دیگه دردهای بدی داشتم و استرس بدی هم گرفته بودم که چرا اینهمه طول کشیده و اینهمه من درد دارم اما دهانه رحمم باز نمیشه
مامان محیا کوچولو مامان محیا کوچولو ۱ ماهگی
خب خب تجربه زایمانم
من از اولش خیری از بارداری نبردن اولش هماتوم بعدش امینوسنتز شدم و سرویسک کم و بند ناف دو دور گردن بچه ام بود
خوب ۳۶ هفته بودم ماما گرفتم گفت هر هفته دو یا سه بار بیا برا آن اس تی من میرفتم با مادرم خدارو شکر خوب بودن تا ۳۸ هفته رفتم معاینه گفتن دو سانتی آمدم ورزش هامو کردم روز که ۳۸ هفته ۴ رفتم ماما ام گفت ضربانش جنگی به دل نمیزنه با اینکه حرکاتش خوب بود گفت بستری شو گفتم برم خونه آماده بشم بیام گفت نه لباسهاتو بده مادرت برو رو تخت منم کلی ترس جونمو گرفته بود که الان چی میشه اصلا آماده نبودم دراز کشیدم هرکسی برا خودش آمد یک نظر دادنو سرم زدن و آن اس تی وصل کردن از ساعت پنچ غروب بستری شدم هرکس برا خودش معاینه میکرد ماما گفت تا چهار سانت نشی نمیزارم رو سرت باشم میرم خونه زنگ میزنم خبر تو میگیرم هعی هرکسی برا خودش معاینه میکرد میمردمو زنده میشدم با هر معاینه بعخدا کلی درد داشت انکار. طلب داشتن خودمو اینقدر از دستشون می‌کشیدم اونها هعی بدتر میکردن دستشون ساعت های نه شب بود آمپول فشار به سرم زدن و هر دفعه یک آمپول بهم میزدن باسنم کبود شده بود به خدا از درد معاینه کردن چهار سانت بودم ماما آمد رفتیم حموم و ورزش هارو شروع کردیم که درد های زیاد شده بودن کم کم می‌گرفتن و ول میکردن صدام در آمده بود با هر درد نفس ام بالا نمی‌آمد انقباض که می‌گرفت منو جیغ ام در می‌آمد آمدم رو تخت های سرم دستم باز میشد هعی دوباره یک جا دیگر رو سوراخ میکردن نامردا تا درد ها شدید در شده بود هعی آن اس تی می‌گرفتن بچه چیزی نشه
مامان بردیا🩵 مامان بردیا🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت دوم🩵
من از دکترم بیمارستان خصوصی نامه داشتم اما بهداشت نامه معاینه داد واسه بیمارستان دولتی (حضرت زینب واسه دزفولیای عزیز میشناسن)منم بدون درد فقط مدارک برداشتم با مامانم رفتم شوهرم دوساعت با من کارش فاصله داشت و استرس اونو هم گرفته بودم که باهام نبود خلاصه بعد معاینه و ان اس تی گفتن که ۴ سانتی بفرستینش واسه بستری منم از یه طرف خوشحال که بالاخره داره میاد از طرف استرس ک چقد یهویی شد اومدنش منو گذاشتن تو یه اتاق خصوصی بود و یه ماما اومد و سرم وصل کرد منم حدود ساعت ۹ شب منم دراز کشیده بودم میدونستم بالاخره آمپول فشارو میزنه منتظر دردام بودم تا ساعت ۱۱ شب دردام شروع شد و هر ده دیقه در حد ۳ دیقه دل درد و کمر درد شدید میگرفت و ول میکرد ولی من با تنفس کنترلش کردم ماما هم خوشش اومده بود گفت آفرین همکاری میکنی فک کرد کلاس رفتم ک گفتم نه تو خونه ورزش میکردم بعد ساعت ۱۲ دردام نزدیک تر شد ان اس تی هم یع شکمم وصل بود از اون طرفم صدای جیغ و دادای مامانای دیگه خیلی رو مخ بود😑دیگه ماما همش میرفت بعد نیم ساعت ۱ ساعت میومد بهم سرمیزد که گفتم من میخام ورزش کنم سرمو قطع کرد معاینه کرد که حین معاینه کیسه آبم پاره شد و یهو زیر پام پره آب شد بعد گفت بلند شو برو سرویس خودتم بشور یه توپم داد گفت ورزش کن و رفت