دوستان من می‌خوام چند تا خاطره و نکته هاشو از زمان تولد و تعیین اسم پسرمون ، تا نوزادی و چالش هاش براتون تعریف کنم ، نظر بدین
من زمانیکه باردار بودم تا ماه ۸ اینا تصمیم قطعی برای اسمش نگرفته بودیم ولی از اینور اونور زمزمه هایی می شنیدم که انگار مادرشوهرم( کمتر) و خواهرشوهرهام( بیشتر) گفته بودن اسم خدابیامرز پدر شوهرم رو بذاریم، وقتی همسرم مطرح کرد گفتم با احترام اسم قدیمی هست و برای بچه امروزی مناسب نیست، همسرمم راحت قبول کرد و گفت من و تو تصمیم گیرنده نهایی هستیم ، خلاصه گفتیم پس قسمت علی شو برای احترام برمی داریم ، گذشت تا پسرکم تو خوشحالی بدنیا اومد و بعدش چالش های جدیدی شروع شد .... خواهر شوهر کوچیکه اوایل اسم علیسان رو درست و حسابی صدا نمی‌زد مثلاً از القابی مثل جوجی ، چمبی( منظور همون چمبه) و .... استفاده می کرد ، نهایت گاهی می‌گفت علیییسسس! خخخخ ولی من اصلاً به کتفمم نبود و اهمیتی نمی دادم و اصلا توجهی نمی کردم، خلاصه توی این مرحله نتونست حرصمو دربیاره 😁😂 این گذشت و تا اینکه علیسان شد مثلاً ۳/۵ -۴ ماهه ، اون زمان یه زمان هایی که نوزاد طفلی رو دست شون می دادیم ، اینقدرررر بوس‌ و دندون می گرفت که من با ناراحتی بچه رو از بغلش می گرفتم و دیگه نمی دادم و می گفتم من در زمینه بچم با کسی رو در واسی ندارم، یکی دو بار هم بی اجازه من به بچه ۴ ماهه پرتقال و سیب میخواست بده بازم محکم جلوش واستادم و گفتم اصلا نمی‌دیم. الآن یادش میفتم میگم چقدر خوب عمل کردم خداروشکر و محدوده ها و چهارچوب هامو مشخص کردم.

تصویر
۱۴ پاسخ

از قدیمم گفتن جنگ اول به از صلح آخر

بهترین کار
من پدرشوهرم گفته بود بزارید امیررضا
منم گفتم نه
هنسر گفت علی اصغر
گفتم نه
خلاصه گذاشتیم وسط قرآن
و دعا کردم اسم مهبد دربیاد
بین علی اصغر و مهبد
خداروشکر میکنم چیزی خودم میخواستم
من احترام از اسم عربی بدم میاد

این حالت بی تعارف بودنتو بمنم اموزش بده من یجاهایی خیلی تعارفی هستم

اسم علی یعنی بلند مرتبه اینقدر اسم مهمی هست و مینونه که خیلیا علیسان علیهان علی رام علی سا گذاشتن

افذین درسته

دقیقا دختر منم
اسم دخترم خدا خواسته انتخاب شد و کاملا به طور غیره منتظره و معجزانه (داستان بارداریم طولانیه) انتخاب شد
بعد به دنیا اومدن فاطمه زهرا.. یکی میگفت زهرا (اسم خودمم زهراست😐😍😁) یکی میگفت فاطمه
یکی میگفت فاطی کوچولو
منم از همون هر کی میومد دیدن دخترم میگفتم نهههه اسمش فاطمه زهرا ست ،، دوست ندارم کسی اسم دخترمو کمو زیاد بگه
هی میگفتن برا بچه سنگینه و فلانه ..
ولی مقتدرانه روی حرفم موندم 😎 💪
و چقدر خوشحالم

من هنوز باشوهرم رفیق بودم گفت داداشم فوت کرده اسمش اسماعیل هستش باید رو پسرم بزاری
تا زمانی که باردارشدم هنوز جنسیتشونمیدونسنم گفتم دخترباشه اسما میزارم که خداروشکر خدا بهم یه دخترخوشگل سالم دادگذاشتم اسماخانوم
متاسفانه الانم داداش خودم فوت کرده ۵ماهه خدابیامرز اسمش مهدی هستش

خوب کردی آفرین بهت ❤️

پدرشوهر منم گیر داده بود پسر شد بزار امیرعباس
دختر شد بزار فاطمه

سر اسم دخترمم خواهرم میگفت ی چیز دیگه بذار بیشتر خانواده خودم دوست نداشتن مادرشوهرمم انگار سخت بود براش تلفظ کردنش ولی هیچ وقت نگفت اینو نذارید
کلا عادت میکنن به مرور
بنظر ما انتخاب اسم بچه با مادره

زن داداش من ۷_۸ سال پیش باردار شد
داداشم گفته بود اسم پدربزرگم رو بذاریم
پدربزرگ منم علی محمد بود
زن داداشم چیزی نگفت ولی من خیلی محکم مخالفه کردم
گفتم اصلا اینکارو نکنید اسمهای جدید بذارید دیدم زن داداشم خوشحاله انگار
دیگه خودشون تو خونه چند اسم نوشته بودن ارسلان بهداد آرتین و...
بهداد رو ب داشته بودن

چالش فقط من
اسم پسرم رو با کلی وسواس و معیارای شخصی گذاشتم برسا (هم فارسی، هم خوش معنی و هم ترکیب اسم خودم و همسرم)
یکسال بعدش خواهر شوهرم اسم پسرش رو گذاشت برسام!!!
هنوز ک هنوزه من هضمش نکردم

آفرین عزیزم
منم خیلی احترام بقیه رو نگه میدارم ولی به شدت رو بچه هام حساسم و اگر لازم باشه تعارف را میذارم کنار، بی احترامی نمی کنم ولی می رسونم که تکرار نکنند.

اسم پدرشوهرت چی بود؟
منم چالش زیاد دارم باهاشون و متاسفانه هنوز حل نشده و بدجور روی اعصابم هستن

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۲ سالگی
امروز برا اولین بار بچه م رو واقعا زدم😭
دیگه از دست بدخوریش به جنون رسیدم.
یعنی از دو ماهگی تا الان قصدش اینه که هیچی نخوره.
خدا شاهده هربار بهش شیر می دادم یک ساعت طول می کشید و با هزار ترفند و آهنگ و ...
از یازده ماهگی دیگه هیچ جوره شیشه شیر رو نگرفت
محبوری شیر رو قاطی سرلاک و فرنی بهش می دادم.
همون سرلاک و غذا و ... هم باز با بدبختی و ترفند بهش می دادم.
هرچی به دکترای زبون نفهم می گم بچه من حس گرسنگی نداره باید با ترفند و بدبختی بهش غذا بدم اگر وزنش همون حد پایین نرماله به خاطر اینکه من روزی سه تا قرص اعصاب دارم می خورم که بتونم بهش غذا بدم. اصلا نمی فهمن! یکیشون لیکوزینک داد که رو بچه من تاثیر برعکس داشت. یکیشون شربت اشتهای خارجی داد بدتر باعث تشدید رفلاکسش شد.
یکیشون می گفت هر دو ساعت غذا رو بیار نخورد بهش نده. یک روز و نصفی هیچی نخورد تا از شدت افت قند و بی حالی بردیم کلینیک بهش سرم زدن.
حتی تا الان زحمت جویدن به خودش نداده. بافت دار می دم ولی قورت می ده و اگر یکم درشت باشه که نتونه قورت بده بالا میاره.
گفتاردرمانی،کاردرمانی،مشاوره روانپزشکی بردم
هیچ به هیچ
آلرژی شدید داشت که الان خیلی بهتر شده. رفلاکسم داره که دارو می خوره. همه بچه ها سیب زمینی سرخ کرده دوست دارن اونم نمی خوره فقط گاز می زنه و تف می کنه. امروز از صبح نه صبحانه ش رو خورد نه میان وعده. فقط من رو کتک زد. خیلی به خودم فشار آوردم ولی دیگه موقع ناهار که بازم نمی خواست بخوره دچار فروپاشی روانی شدم. هم خودم رو زدم هم اونو. بعد نشست تا آخر غذاش رو از ترس خورد. تا حالا به زور خودم رو قوی و سرپا نگه داشته بودم امروز کم آوردم واقعا. قلبم داره می ترکه💔😭
مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 مامان 𝔍𝔞𝔫𝔞𝔫 ۲ سالگی
5 خطای تربیتی

❌خسیس بودن
وقتی میگین اگه نخوری میدم بابایی بخوره ها، نه نه خودش میخوره بیا. پسرم تا بابا نیومده بخور اینطوری بذر خساست رو در دل بچه ها می کاریم.

❌دروغ گفتن و دورویی
وقتی بهش دروغ گفتن و یاد میدین تلفن و بردار بگو مامانم تو حمومه یا جلوی دیگران خوب صحبت می کنی و پشت سرشون غیبت می کنه داری به بچه ات دورویی و دروغگویی رو یاد میدی.

❌ حسادت
وقتی با بقیه مقایسه می کنین دختر خاله ات رو نگاه کن.
یه سال از تو کوچکتره همیشه اتاقش مرتبه یکم منظم بودنو از اون یاد بگیر این باعث میشه تا اون به بقیه حسودی کنه ازشون بدش بیاد.

❌ بد بودن
بهش عذاب وجدان میگیریم
آخه چقدر منو اذیت می کنی
بمیرم از دست تو یکی راحت بشم
از دست تو یه روز خوش ندارم توی این خونه
کودک احساس میکنه بچه بدیه

❌به کارای بدش می خندین
وقتی توی جمع به کارهای زشتش میخندین یا کار اشتباهشو تشویق می‌کنین
خوب کاری کردی زدیش آخه اون پسر بی ادبیه بهش یاد میدین که بازم می تونه این کار اشتباهو تکرار کنه.