بیاین یچیزی بگم حالم بده😭😭

داشتم غذا درست میکردم بعد پسرم خیلی گریه میکرد هیچکس نمیتونست ارومش کنه رفتم بغلش کردم اومدم تو اشپزخونه مامانم گفت یکم نبات داغ براش درست کن همینطور که بچه بغلم بود نبات داغ درست کردم با یه دست...اومدم ظرفشو بردارم بذارم سرجاش انقدر دستوپاهام بی جون شدن از دستم افتاد چنان صدایی داد بچم ترسید زد زیر گریه خودمم بهم فشار اومد گریم گرفت....خیلی بی جون شدم همه چی از دستم میوفته حتی پسرمم یبار داشت میوفتاد از دستم ولی اینکه با افتادن یه ظرف از دستم گریم میگیره نتیجه تمام فکروخیال و چیزای بزرگو کوچیکیه ک رو دلم مونده....
هنوز دستو پام داره میلرزه...

الان خودم ک گریه کردم هیچ
دیدم شوهرمم رفته کنار پنجره گریه میکنه
کم آوردیم خیلی
بدنم ب شدت بیرون میشه.موهام دسته دسته داره میریزه
بچم خواب و بیداریش تو بغلمونه رفلاکس داره بیچارمون میکنه
پنج ماهه زندگی نداریم
داغون شدیم

منم همینجوریم و امیدوارم زودتر خوب شیم

منم خیلی درکت میکنم
جون ندارم اصلا
کار خونه کار بیرون کار بچه
و فکر و خیالایی که هی تو سر آدم میچرخه

حق داری درکت میکنم واقعا فشار روانی روی مادر زیاده ولی بهتر میشی زمان که بگذره عزیزم

منم ۱۲کیلو از وزن اصلیم کم کردم ب سختی روزا رو میگذرونم اینقدر بدنم بی جون شده شبا جون ندارم بچه رو از تو گهواره بلند کنم شیر بدم .طبیعیه عزیزم هممون همینیم گریه نداره خودتو اذیت نکن

میشه به خودتم برسی مامان مهربون؟ مکملاتو بخور ویتامینااتو بخور