۱۲ پاسخ

قنداق کن

اره واقعا خیلی سخته میخواستم بگم تنها نیستی گلم شرایط خیلی ها الان اینجوریه منم ارزوبه دل یه خواب راحت وارومه شبا ای بچه نمیخوابه روزام میخوام بخوابم اون دوتا بچه دیگم نمیزارن منم یه وقتایی دلم میخواد سربزارم به بیابون 😔

چقدر میفهممت بعضی شبا دختر منم همینه دقیقا مقاومت میکنه دربرابر خواب انقدر که کلافه و عصبی میشم خودمو میزنم و گریه میکنم😭

من از شدت درد گردن و کمرم اومدم نشستم کمرمو چسبوندم به شوفاژ بلکه گرم بشه دردش کمتر بشه

خدا ب داد من برسه دوتا پشت سر هم آوردم اصلا خیلی سخته دوتا بچه کوچک

آخ آخ ک درد دله منو گفتی..بخدا که منم اونقدر کلافم ک اونقدر خستم که،بدنم اونقدر ضعیف شده ک راه میرم صدا استخونامو میشنوم انگار..اصله مادریه من از فردا شرو میشه ک میرم خونم و تنهام..خدا بهم صبرو توانایی بده بتونم نگهشدارم😣

یکم دیگه شیرش بده،میخابه

درکت میکنم عزیزم یکم تحمل کن تایم خوابش بهتر میشه نیاز به زمان هست تو این موضوع

حالا فک کن بچه من تو جاشم نمیخوابه باید تو بغلمه روزو شب بخوابه
مادری کردن خیلییی سخته
خدا صبروتوان بده هممون

وای حالتو دقیق میفهمم...چندوقته منم باخوابیدنش چالش دارم جون نمیمونه واسم نمیدونم چه کنم خیلی خستم ولی باید تحمل کرد

حرف دل منه

واقعا درک میکنم خیلی سخته🥲

سوال های مرتبط