۱۳ پاسخ

منم فردا باید برم نامه عمل بگیرم ایشالله جمعه عمل میشم

بسلامتی ایشالله قدمش خیر باشه دکترا فقط بلد ادمو اذیت کنن ازاول عمل میکرد دیگه

برای چی با امپول فشار نشد یعنی دهانه رحم باز نشد میشه بگید وزن نینی چقدر بود

وای چه استرسی کشیدی خداروشکر که به سلامتی به دنیا اومد میشه واسه منم دعا کنی مشکل قلبی دارم زایمانم خیلی سخته منم به سلامتی زایمان کنم

اخی عزیزم

الهی بسلامتی قدمش پر خیر و برکت برای ماهم دعا کن خواهر

انشالله به خشی عزیزم دعا من واسه ما هم زودتر بغلش کنیم

خداروشکر
خدا حفظتون کنه

بسلامتی گلم مبارکاااااااا باشه اونقدر ذوق میکنم وقتی تو گهواره یکی زایمان می‌کنه ...من میگم اخیش راحت شد ...

قدمش مبارک آخر چند کیلو بود نی نی

مبارکه به سلامتییی

سلام عزیزم به سلامتی و عافیت

بسلامتی گلم

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
"پارت۳ اتاق عمل"
اومدن با ویلچر بردن بخش عمل اونجا چن تا سوال پرسیدن و بعدش نیم ساعت منتظر نشستم و اومدن بردن اتاق عمل، تا اتاق عمل کلی شوخی کردن باهام تو اتاق عمل روی تخت دراز کشیدم توی سرم آمپول زدن نشستم و به کمرم آمپول رو زدن و خیلی زود دراز کشیدم ولی بی حس نشدم بعد8دیقه بهم گفتن پاهاتو تکون بده ولی نتونستم تکون بدم سنگین شده بودن
بعدش دکترم اومد که عمل رو شروع کنه دونفر هم بالا سرم داشتن باهام حرف میزدن و سرگرمم میکردن ولی همینکه دکتر چاقو رو به شکمم زد قشنگ حس کردم ولی چیزی نگفتم و درد تا آخرین لحظه تحمل کردم ولی همینکه دکتر گفت پاهای بچه تو لگنه و در نمیاد من دردم بیشتر شد جوریکه انگار واژنم رو داشتن با دریل میسابیدن، بعدش دکتر یه وسیله مث انبر بود اونو گذاشت زیر شکمم و شکممو داد بالا که راحت بچه رو در بیاره که انگار من از درد مردمو زنده شدم که داشتم از درد داد میزدم ولی دکتر بیهوشی گفت چن دیقه تحمل کن بچه رو بردارن بعدش بیهوشت کنم، تا آخرین لحظه درد رو تحمل کردم و پسرم بدنیا اومد و گریه کرد بالا سرم و من بیهوش شدم...