۱۸ پاسخ

بنظر من هر چی بچه رو بخاطر ترس از مریضی محدود کنی .بدنش ضعیف میشه.نترس اگه هم مریض بشه خوب میشه و در عوض بدنش مقاوم تر میشه هم بچه اجتماعی تر میشه

طرز فکرت کاملا اشتباهه...
درسته آدم باید از بیماری پیشگیری کنه
ولی قرار نیست کل زندگیتو زهر خودتو بچت کنه...
فردا یه بچه داری که اجتماعی نیست خجالتیه با هیشکی دوست نمیشه افسردس و هزار مشکل دیگه...
برو بیرون مهمونی دورهمی
هم خودت شاد میشی هم بچت
با اسپری بینی جلوگیری کن
بازم اگه خدایی نکرده سرما خورده چیز عجیبی نیست
بچه ها باید بدنشون در مقابل تمام ویروس ها تقویت بشه

من حتی پدر شوهرم سرماخورده هم باشه میرم خونشون فقط کنار پسر من نمیاد تابحال هم سرما خوردگی نگرفته

مادرشوهرت وقتی شوهرش سرما خورده و نمیاد چرا داره میاد واقعا؟!!!
من بودم نمیرفتم،اینایی که نوشتن چقد حساسی یعنی بچه هاشون مریض نشدن تا حالا که ببین چقد سخته؟؟!!!!بچه مریض بشه لج میکنه ،نق میزنه، پدر آدمو در میاره مخصوصا الان که ویروس زیاده

برو وای بعد برگشتن بهش پلارژین یا نئوتادین بده نمیگیره

من باشم نمیرم اینکه همه نوشتن چقدر حساسی و فلان بنظرم صحنه بستری شدن و رگ گرفتن از بچه و دارو نخوردن و ضعیف شدنش تجسم نمیکنن که میگن برو

خیلی حساسی..ومن همسرم عید دیدنی رفتیم جایی وهمسرم تندتند کلا سرما میخوره ومدام میاد سمت بچه ،،هی بهش میگم بغلش نکن ،بچم بغل باباشو میخوادگریه میکنه وهمسرم بغلش میکنه....تازه همسرم دهنی خودشو ب بچ هم میده 😑

اسپری بینی بزن مدام نمیگیره

چقد حساس

برو ولی بچه رو بغل هیچ کس نده

من ک‌رفتم‌مهمونی‌خبرنداشتیم‌پسر دخترخالم ی هفتس مریضه پارساروهم بوس کرد😐😐😐😐😐😐😐😐😐

من الان خواهرم سرماخوردس اومده خونمون چرا الکی آنقدر می‌ترسی من خودم شده مریض بودم پسرم همش بغلم بوده ولی یکبارم نگرفته ازقدیم میگن از هرچی بترسی سرت میاد

ای بابا برو ب نظرم من الان یک هفته است مریضم تو خواب دخترم لبامم میبوشه نگرفته خداروشکککککر گوش شیطون کر
بخاد بگیره ویروسه از آب و هوا هم میگیره

شوهر منم مریضه بیشتر از یک هفته هم هس خوب نشده ولی خداروشکر پسرم نگرفت
حساس نباش

برو عزیزم خوش باش
فوقش خیلی حساسی خودت و بچت دور مادرشوهرت نرین

خیلی حساسی تو انقدم خوب نی

حالا از اونا نگیره ،ببریش بیرون از محیط بیرون میگیره

چرا انقدر‌ حساسی

سوال های مرتبط

مامان فسقلی جون🧒💜 مامان فسقلی جون🧒💜 ۱۶ ماهگی
سه،چهارروز پیش من و پیثری خونه ی مامانم اینا بودیم. داداشم و پیثریش هم بودن. بچه داداشم خیلی واقعا سن بدی رو میگذرونع، مامان باباشم به هیچکدوم از اصول روانشناسی اعتقاد ندارن و تازه بچه دومم اومده و اصلا این بزرگه نابوده. بچه داداشم سر یه توپ بچه منو زد من اندکی دعواش کردم که دیگه نمیزنیا بچه ها رو نبابد زد و اگه تکرار بشه دیگه باهات بازی نمیکنم. امشب داداشم کشوندم کنار که خیلی ناراحت شدم بچمو دعوا کردی. گفتم ببین بچه من یکسالشه بچه تو ۵سالش. اون متوجه میشه و باید دعوا یا تنبیهی باشه ( تنبیه بدنی نه ها😐) که متوجه کار بدش بشه وگرنه یاد میگیره و همش میزنه. بچه منم اگه بعد از دوسال ونیم بچه کوچیک تو رو زد تو دعواش کن. قبلش من باید حواسم باشه چون قشنگ متوجه میشه ولی نمیتونه دفاع کنه. گفتم خواهربرادریمونم خاطر بچه ها اسیب نبینه، بچه تو بچمو زد دعواش میکنم بچه منم بچتو بعد دوسال و نیم زد دعواش کن. که بفهمن کارشون اشتباهه. الان نمیدونم کارم و حرفام درست بوده یا نه😐✌🏼