۶ پاسخ

از همون اول سزارین انتخاب کنه ادم
این دردسرارو ادم نمیکشه و استرس

واییی خاک تو سرشون چاره نداریم چیه بیهوش ک میتونی کنی ۳ثانیس

وای چه وحشتناک، خداروشکر که بخیر گذشته

کدوم بیمارستان بودی عزیز

وای گناه خدا لعنتشون کنه یه مشت بی سوادی

وااایییی چ سخت
برا کدوم شهرین؟

سوال های مرتبط

مامان فرهاد♥️شهرزاد مامان فرهاد♥️شهرزاد ۱ ماهگی
#تجربه زایمان
طبق تاریخ پریودی و ان تی قرار بود صبح جمعه ۲۹ فروردین برم بیمارستان بستری بشم وبا امپول زایمان کنم...یه سونو بیوفیزیکال دکترم نوشته بود گفت پنجشنبه انجام بدم و اگه شرایط اوکی بود جمعه برم بیمارستان
پنجشنبه رفتم سونو و گفت و باتوجه به ۴۰ هفته بچه خیلی ریزه، مایع دورش حداقله و درحال حاضر حرکتش کمه، برو با دکترت مشورت کن
بعدظهر رفتم پیش دکترم و گفت برو الان بستری شو
رفتم بیمارستان و کارای بستری رو انجام دادن و معاینه کردن فقط یه سانت باز بودم..دستگاه نوار قلب وصل کردن و از صحبتای ماماها متوجه شدم ظاهرا زیاد نرمال نیس چون بهم ماسک اکسیژن دادن و همش سرم میزدن بهم
پرسیدم چی شده گفتن ضربان قلب بچه بالاست..به دکترم اطلاع دادن و گفت اتاقو عملو آماده کنن واسه سزارین
بهم سوند وصل کردن که یه کمی سوزش داشت و بعدم بردنم اتاق عمل...متخصص بیهوشی اومد و اسپانیال انجام داد دکتر تیغو کشید و جیغ کشیدم اصلا بی حس نشده بودم، یکمی صبر کردن مجدد تیغ زدن و بازم جیغ کشیدم گفتم میسوزه من بی حس نیستم گفتن بیهوش کنین
یه چیزی تزریق کردن و ماسک گذاشتن جلو دهنم و خوابیدم
بهوش که اومدم چشام باز نمیشد از گیجی فقط پرسیدم بچم‌کجاست گفتن ان ای سی یو بستریه ولی نگران نباش حالشخوبه و یکم دیگه میارنش
تقریبا ساعت یک شب بود که دخترمو اوردم ...صبح ساعتای ۶ سوند و برداشتن و کم کم‌بلند شدم واسه راه رفتن..اولش خیلی سخته ولی یکم که راه رفتم بهتر شد...دیروز عصر مرخص شدم و تنهاچیزی که خیلی اذیتم میکنه سر درد و گردن درده که از عوارض اون بی حسیه لعنتیه
مامان قند مامان قند ۱ ماهگی
اول از همه که خداروشکر انشالله همتون به سلامتی نینیاتونو بغل کنید ، من‌۱۷ ام‌صبح‌ساعت‌۸ نوبت‌عمل داشتم‌، سزارینم‌اختیاری بود ، دوران بارداری خداروشکر مشکلی نداشتم همه چی نرمال بود و ۳۸هفته و ۳ روز رفتم بیمارستان‌، (تهران_نیکان غرب_حالا راجب اینم‌توضیح میدم)، کارای پذیرش رو انجام دادیم ، دکتر من خانم دکتر حاذق و دوس داشتنی دکتر پریسا طاهر زاده بشدت بی نظیرن ، و اینکه ایشون دستمزد جداگانه ای هم برای عمل نگرفتن فقط بیمارستان ۵۰ میلیون تومان بیعانه گرفتن ،من رفتم باوک زایمان چون ناشتا بودم از شب قبل سرم گرفتم و‌سوند برام گذاشتن(گفتن اصن نمیشه تو بی حسی گذاشت) دردناک ترین قسمت زایمانم همین سوند بود اما تا زمان بی حسی درد کشیدم‌، رفتم اتاق عمل همه چیز عالی بود هیچ وجشتی از سوزن بی حسی نداشته باشید ک حتی نیش پشه هم نیست ، سریع انگار اب گرم ریختن روی بدنم کاملا سر شدم ، همینطور ک داشتم حرف میزدم و میگفتم از کجا معلوم من سرشدم و اینا صدای گریه دخترم و شنیدم و‌شوک‌شدم ک عمل انجام شده انقد سریع، بغلش گرفتم و بعدش دیگ خوابم گرفت به هوش اومدم ریکاوری بودم بقیش پارت بعد
مامان آوید مامان آوید ۱ ماهگی
تجربه من از زایمان در بیمارستان رضوی مشهد
تقریبا ۴۰ هفته ام پر شده بود دکترم گفت که دوشنبه برو بیمارستان برای ent ؛ اگر لازم باشه پرسنل به من زنگ میزنن ؛ من رفتم اتاق معاینه ؛ رفتار پرسنل خوب نبود از همون اول استرس به من وارد کردند و خیلی هم نوبتم طول کشید با اینکه خلوت بود ؛ خلاصه معاینه شدم و گفتن هنوز یکی دو روز دیگه جا داری ولی با این حال به دکترم زنگ زدن و جواب آزمایش ها رو بهش دادن و اون گفت برای فردا طبیعی ؛ بستری بشم ؛ با اینکه هیچ دردی هم نداشتم و دهانه رحمم هم اصلا باز نشده بود ؛ اینجا بود که پرسنل استرس وارد کردند و بهم گفتند زود برو کاراتو بکن و وسایلتو بیار و .... که بستری شی ؛ من بیرون داشتم با همسرم حرف میزدم که یکی از اون خانوما با لحن بد بهم گفت خانم زود باش دیکه بیا بهت لباس بدن برو لباساتو دربیا و اینا ؛ خیلی بد بود
خلاصه که من رفتم اتاقم و لباسامو تحویل دادم دوباره بهم الکترود و فشار اینا وصل کردن تقریبا ۵ دقیقه بعدش ضریان قلب بچه کند شد و صداش نمیوومد به پرستار گفتم اومد و رفت و بتز دوبار اومد بهم دستگاه اکسیژن وصل کردن و به دکترم زنگ زدن یهو گفتن دکتر گفته سزارین اورژانسی ؛ منو بگو داشتم میمردم سوند وصل کردن داشتم میلرزیدم و یخ زده بودم خیلی بد بود بلاخره رفتم اتاق عمل ......