سلام مامانای عزیز
آقاامیرعلی من هم به دنیا اومد
من مامان کنجدم که الان دیگه کنجدم به دنیا اومده😍
اومدم شرح زایمانم رو تعریف کنم.
من ۹ ماه از نظر روانی خودمو برای طبیعی آماده کردم و میگفتم اگر شرایط مساعد نبود هم دربرابر سزارین مقاومت نمیکنم! هفته ۳۷ معاینه لگن انجام دادم که دکترم ( دکتر لیلا علی اکبر الحسینی) گفت ورودی لگن خوبه ولی خروجیش کمی تنگه و باید دید روند زایمان چجور پیش میره‌. آخرین سونویی که انجام دادم وزن بچه رو ۳۸۵۰ نوشته بود و خب دکتر گفت با توجه به وضعیت لگن، این وزن رو نمیتونم طبیعی بیارم. دیگه روز دوشنبه مصادف با عید فطر من برای سزارین بیمارستان پاسارگاد بستری شدم. استرس داشتم از اینکه تجربه ای نداشتم و نمیدونستم چی در پیش رومه، ولی خداروشکر همه چیز نسبت به انتظارم سبکتر و راحتتر گذشت. کادر اتاق عمل هم هیلی خوب بودن، متخصص بیهوشی، دکتر سید احمد سید مهدی بودن که واقعا مثل یک پدر رفتار میکردن و آرامش میدادن بهم، بقیه کادر هم اخلاقا و رفتارای خوبی داشتن. بعد عمل هم رسیدگی و پیگیری پرستارا و بهیارا واقعا خوب بود. من نسبت به بیمارستان پاسارگاد گارد داشتم و چون قدیمی بود دوست نداشتم برم، ولی واقعا خوب بود و اصلا انقدر آدم درگیری های دیگه داره که جدید یا قدیمی بودن بیمارستان به چشم نمیاد!
الان که روز سوم هستم خداروشکر حالم خیلی خوبه، خونریزیم خیلی کمه، دردم هم خیلی کمه و اصلا اذیت کننده نیست( روزی دو تا دیکلوفناک میخرم).
ان شاءلله همه ی مامانا به سلامتی نی نی هاشونو تو بغل بگیرن

۸ پاسخ

به سلامتی عزیزم
میشه بپرسم هزینه سزارین بیمارستان پاسارگاد چقدر شد؟

به سلامتی عزیزم ...

منم اسم‌نی نی مو گذاشتم امیر علی 😍

پر خیر و برکت باشه براتون

انشالله

خدارو شکر انشاالله به سلامتی 'بگذره براتون 'برا مام دعا کنین بسلامتی به آخر برسونیم

وزنش دقیقا اونی بود ک تو سونو زد؟

مبارکه عزیزم بسلامتی

بسلامتی ،قدمش مبارک باشه ،

قدمش مبارکه عزیزم خداروشکر خودتم حالت خوبه❤

سوال های مرتبط

مامان رونیسا🩷 مامان رونیسا🩷 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان رزا مامان رزا ۳ ماهگی
#به وقت زایمان
سلام مامان ها من ۴ روز پیش زایمان کردم و میخوام تجربیاتم رو بگم البته تصمیم دارم به جای روند زایمان از دغدغه هایی که داشتم بگم شاید راهنمایی برای مامان هایی باشه که مثل من درگیر انتخاب دکتر ‌ و بیمارستان بودند


من ساکن تهران هستم و بعد از کلی تحقیق برای زایمان سزارین با توجه به بیمه تکمیلی که داشتم بینارستان صارم اکباتان و دکتر نیک نفس رو انتخاب کردم

مزایا:
با توجه به اینکه هزینه سزارین صارم۳۳ تومان هست و نسبت به خصوصی های دیگه کمی بالاتر ولی دکترها هزینه جدا نمیگیرند و این خیلی به نفع

تمامی دکترها خوب هستند ‌ اگه مثل من فوبیا زایمان زودرس دارید و میترسید دکتر یه دفعه نیاد دکترهای دیگه هم به همون اندازه برای جراحی عالی هستند

واقعا تیم اتاق عمل عالی بودند چه اخلاقی چه کاری واقعا برای من خاطره عالی شد دلسوز و مهربون تا اخر عمل یه خانمی دستم گرفته بود که نترسم و دکتر بیهوشی چون دید ترسیدم گفت من تا اخر عمل روبروت میشینم خیالت راحت باشه

رسیدگی در بخش خیلی خوب بود و نظافت اتاق ها عالی بود

تمام متخصصین بالای سر بیمار میان و توضیحات خوبی میدن
مشاوره شیردهیشون فوق العاده عالی هستش

معایب
غذا اصلا کیفیت نداشت
بعضی خدمه بسیار بی اخلاق بودند
ظاهر خیلی لوکس و امکانات ظاهری خواستی نداره

در کل من از اتتخاب دکتر و بیمارستان راضی بودم و اگه برگردم عقب باز هم انتخابم همین
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۱)

بعضی وقتا با کلی برنامه ریزی سعی میکنی که ازقبل آمادگی لازم رو داشته بشی اما آخر کار تمام برنامه هات بهم میریزه. من از اول میخواستم که طبیعی زایمان کنم ولی متاسفانه تا لحظه آخر دردی نداشتم و دهانه رحمم باز نشد. چندین بار رفتم تریاژ مامایی و معاینه شدم اما حتی یه فینگر هم نبودم. خلاصه ۳۹ هفته طبق نامه پزشکم رفتم بیمارستان و بستری شدم. تصورم این بود که با آمپول و شیاف و قرص بتونم زایمان طبیعی انجام بدم اما قسمت چیز دیگری بود. دوتا ماما و دکترم منو معاینه کردن و همه گفتن که بچه خیلی بالاست در سطح شکمیه و اصلا تو لگن نیومده ، لگن هم محدوده و با اینکه عضلات کف لگن خوبه اما برای زایمان طبیعی اونم بدون درد و با آمپول فشار خیلی ریسکیه. یعنی ممکنه زایمان خوبی از آب در نیاد و احتمال اینکه ساعتها اذیت بشم و آخر کار فایده ای نداشته باشه و یا بخیه زیاد بخورم ، بیشتره. منم چون نمیخواستم ریسک کنم و درد طبیعی بکشم و آخر کار سزارین بشم، دیگه از همون اول بنا به توصیه پزشکم سزارین رو انتخاب کردم. واقعا خدارو هزارمرتبه شکر میکنم که دکتر خوبی نصیبم شد و بیمارستان خوبی انتخاب کردم. خیلی هوامو داشتن و از همه نظر واقعا راضی بودم. حالا که فکر میکنم من اصلا طاقت زایمان طبیعی رو نداشتم بدنم آماده نبود خداروشکر دکترم منو آگاه کرد ...
مامان آدرین کوچولو مامان آدرین کوچولو ۳ ماهگی
محیط اتاق عمل با اینکه تجربه دومم بود سنگین بود زهنم فقط به این بود که کامل حالا که زودتر میاد خیلی ریزه دستگاه میره یهو صدا گریشو شنیدم التماسشون کردم بگم بهم دستگاه میره یانه گفتن خداروشکر خوبه همه چیز دکترم واقعا دکتر خوبی بودن دستمو میگرفتن چقدر ارامش گرفتم ازشون چقدر با صبر و حوصله این نه ماهو کنارم بودن دکتر خوان پایه به نظرم یکی از بهترین خوش اخلاق ترین صبور ترین دکترایی هستن که میشناسم خلاصه بعد بردن پسرم دیگه تحمل محیط اتاق عملو نداشتم خواستم که خوابم کنن و بعد تو ریکاوری بهوش اومدم یکی دیگه از خواسته هام از دکترم این بود حتما تا تو ریکاوری بی حسم شکممو ماساژ بدن خداروشکرم همینکارو کردن فقط اشتباهی که کردم البته نمیدونستم قبل ورورد به اتاق عمل باید درخواست پمپ درد میکردم که من فکر میکردم بعدش برام میزنن البته چون اتاق عمل اشنا داشتم گفت بهتره نزنی و بیشتر برای کسایی هست که بیهوش کامل میشن نمیگم بعدش با اینکه طاقت دردم کمه اذیت نشدم ولی با امپولو شیافت برام قابل تحمل بود و خداروشکر الان خودم همه کارو مو میکنم به جز اشپزی ولی سعی میکنم چهل روزو به خودم استراحت بدم هر سوالی بود من درخدمتم پسرمم با وزن ۲۴۰۰ تو ۳۷هفته و یک روز دنیا اومد
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۳ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۴)

بابت بیمارستان و دکترم، من خیلی خیلی راضی بودم. دکترم مهدیه خوان پایه و بیمارستان خصوصی مجیبیان یزد زایمان کردم.

اول بارداری پیش یه دکتر دیگه میرفتم که خیلی بهم استرس میداد. مثلا اوایل هماتوم داشتم و انقدر منو ترسوندن که کارم شده بود گریه. یا هفته ۵ که فهمیدم باردارم، رفتم سونو و قلب بچه تشکیل نشده بود هر هفته منو میفرستاد سونوقلب با کلی استرس و نگرانی. دیگه تصمیم گرفتم دکترم رو عوض کنم. دکتر خوان پایه خیلی بهم آرامش و قوت قلب میداد و اصلا استرسی بهم وارد نمیکرد. با صبر و حوصله منو ویزیت میکرد و همه چیز رو کامل برام توضیح میداد تا خوب متوجه بشم. برای زایمان هم گفتم که تصمیمم بر این بود که طبیعی زایمان کنم و خانم دکتر همراهی کردن و گفتن حتما سر زایمان طبیعی میان پیشم مگر اینکه شرایط ویژه ای پیش بیاد. اصلا اصرار به زایمان طبیعی یا سزارین نداشتن و حق انتخاب رو به خودم دادن. من هم دوست داشتم طبیعی زایمان کنم. اما آخر کار با توجه به شرایطی که داشتم، منو آگاه کردن که سزارین برات بهتره. حتی سزارین اورژانسی برام ثبت کردن (چون دوتا ماما منو معاینا کردن و تایید کردن) و هزینه زیادی مثل سزارین اجباری برامون نداشت. واقعا داشتن دکتر خوب نعمته
مامان ایلیا مامان ایلیا ۱ ماهگی
سلام تجربه زایمان در بیمارستان عیسی ابن مریم من اول اسفند که وارد ماه نهم شدم به دکترم که میخوام طبیعی زایمان کنم دکترم چون آقا بود و طبیعی زایمان نمی‌گرفت من و معرفی کرد به ماما گلناز قسیمی که خیلی خیلی فوق العاده بود مثل یه خواهر مهربون و دلسوز کارش و انجام میده واسه معاینه رفتم مطبشون و واسه پیگیری های مداوم و ان اس تی میرفتم بیمارستان اونم مدام وضعیت من و به دکترم گزارش میداد چون دیابت بارداری داشتم خیلی هوامو داشت من ۲۵ اسفند صبح ساعت هشت نوبت معاینه داشتم که گفت بیا بیمارستان رفتم معاینه شدم همش بعد دو هفته با کلی پیاده روی و ورزش یک سانت شده بودم گفت یه ساعت دوباره برو پیاده روی کن بیا رفتم توی مسیر پیاده روی یه دفعه کیسه آبم پاره شد برگشتم بیمارستان ماما قسیمی بعد معاینه سریع من و بستری کردن و من و به اتاق ال در آر انتفال دادن از ساعت ۹ و نیم که بستری شدم تا ۹ شب من درد طبیعی کشیدم ولی بیشتر ۵ سانت نشده بودم ماما هم یه لحظه از کنارم دور نشد وقتی دید شرایطم داره حاد میشه با دکترم تماس گرفت اونم اومد بالا سرم و بعد از معاینه تشخیص داد که نمیتونم طبیعی زایمان کنم و سریع من و بردن اتاق عمل و سزارین شدم خلاصه بیمارستان خوبی بود اتاقاش دو تخته بودن توی بخش رسیدگیشون خوب بود اتاق خصوصی هم داشتن که شبی ۱۵۰۰ بود کل هزینه بیمارستان با هم با دو روز بستری ۱۸۰۰ با بیمه تامین شد .
مامان فندق کوچولو مامان فندق کوچولو ۲ ماهگی
خب اومدم از تجربه زایمان طبیعیم در بیمارستان امام حسین مشهد بگم
روز پنجشنبه ۴ بهمن بود که نوبت دکتر داشتم
از صبح پنجشنبه یک درد هایی سراغم میومد ، اما خب بهش زیاد اهمیت نمی‌دادم به قول معروف میگفتم اینا ماه درد هستش رو زیاد نباید جدی بگیرمش ، اما خب باز هم رفتم یک دوش آب گرم گرفتم که مثلا این درد رو رد کنم اما خب درد از بین نرفت😒
تا اینکه از بعد از ظهر یکم دردا جدی تر شد ، باز هم
من می‌گفتم هنوز زوده من یک هفته ی دیگه هنوز وقت دارم
تا اینکه رفتم دکتر و سونوگرافی که برای وزن جنین نوشته بود رو نشون دادم و دکترم گفت با توجه به گفته ی دکتر سونوگرافی باید ختم بارداری رو بدم 🥺
گفتم برای چی ؟ دکتر گفت دیگه بیشتر از این خوب نیست جنین داخل شکم بمونه میترسم اتفاق خطرناکی بیوفته
صلاح دید من اینه که همین امشب بستری بشی و ان شاألله تا صبح کوچولوت بغلت باشه
دکترم معاینه لگن هم انجام دادن ، گفتن لگن کاملا مناسب و عالیه برای زایمان طبیعی و حتی ۲ سانت هم دهانه ی رحم باز شده، و در ادامه یک معاینه تحریکی انجام دادن که زودتر برم تو فاز فعال (خود معاینه لگنی درد نداشت اما این معاینه تحریکی واقعا درد داشت 🥲)
ادامه دارد....