سلام مامانا خوبید
من قبلا پسر اذیت میکردم بردم دکتر قرص داد گفت پیش فعال دیگه خوب شد انقدر این بچه باادب بود که همه تعریفش میکردن الان یکی دوهفته ای میشه گریه های الکی خیلی خودش رو میزنه و فوش میده و خیلی لجبازی میکنه که کلافه شدیم دیگه مثلا امروز پسر خالم میگه آقا پارسا بیا دست بده چون همیشه دست می‌داد سلام میکرد بعد الان اخماش رو کشیده تو هم میگه پدرسگ
انقدر من حساسم که فوش نده که خدامیدونه نمیدونم اینارو از کجا یادگرفته و اینکه وسایلا رو پرت میکنه الان خیلی دیگه اذیتم کرد گرفتم پشت دستش رو مثلا داغ کردم اصلا حرارت کبریت هم نرسید با اینکه مخالفم با این کار ولی دیگه از هیچی نمیترسه دعوا و چشم قره هم اصلا جواب نمیده دیگه نمیدونم چیکار کنم حالا میگم این مال سنشه ؟ یا باز دوباره پیش فعالیش برگشته ؟ کسی هست پسربچه این سن داشته باشه که لجبازی کنه و اینا؟


ببخشید متن خیلی طولانی شد

۶ پاسخ

نباید بش قرص میدادی اخه بچه رو قرص میدی ازبچگی روانشو بهم میریزی چرا نبردی مشاوره کودکان

عزیزم قبل از دکتر اعصاب و روان باید پیش روانپزشک و روانشناس کودک میبردیش
حالام دیر نشده ببرش پیش روانشناس تا ریشه یابی شه مشکلش

خواهش میکنم تنبیه فیزیکی نکن🫠نمیدونی چه تاثیر بدی داره مخصوصا اگر کوچولوت واقعا بیش فعال باشه.
پیش روانپزشک کودک بردین؟
قرصهاشو تا کی ادامه داد؟
اگر سنجش شده و واقعا به این نتیجه رسیدن که بیش فعاله کوچولوتون باید همیشه تحت نظر روانپزشک بمونه تا علائمش برنگرده
البته که بنظر من مربی،بیشتر از بیش فعالی علائم رفتار پرخاشگرانه داره

عزیزم بچه ۳ سالشه چ توقع هایی داری از این بچه
الان طبیعیه ک فعالیت زیاد داشته باشه یا شیطون باشه بچه تا ۷ سالگی نباید ازش ایراد گرفته بشه بخاطر شیطنتش

عزیزم بنظرم اصلا نباید قرص میدادی تو این سن عادیه ک بچه اذیت کنه کنجکاوی کنه من پسر عمم کلاس سوم هس هنوز انگار بچه دوسالع بعدشم ب یه نفر میگن مگه بجه ای.. کاریش نداشته باش تموم میشه اینکاراش حساس نشو ک بدتر نکنه

اینم بگم ۳سال و نیمشه

سوال های مرتبط

مامان قند روزهای تلخم مامان قند روزهای تلخم هفته سی‌ام بارداری
سلام مامانا میخام درد و دل کنم باهاتون لطفا بعضی ها نیایین جبهه نگیرین همدیگرو درک کنیم میخام باشماها حرف بزنم هم آروم شم هم اینکه نظر تون بپرسم من ازدواج اول چند ساله جدا شدم بعد یه پسر دارم که شوهر سابقم اونو برد و بهم نداد خیلی دوندگی کردم برد و نیاورد خیلی اذیت شدم هنوز که هنوزه نتونستم کنار بیام بعد چهار سال که ندیدمش غمگین ترین افسرده ترین آدم هستم دوباره ازدواج کردم شوهرم الان از ازدواج قبلیش دوتا دختر داره خیلی عشق پسر داشت منم بعد یکسالونیک رفتم زیر نظر دکتر برا ای و ای تعیین جنسیت بار اول مثبت شدم با اینکه فکر نمی‌کردم بشه چون دوازده سال از بارداری اولم گذشته بود ولی خداروشکر مثبت شدم خیلی نذر کردم دعا کردم خدا بهم پسر بده هم شوهرم عاشق پسره هم من از خدا خاستم بهم پسر بده که جای اون پسرم رو پر کنه غم نخورم دگ اشک نریزم دگ دلم داره میترکهه از دوریش گفتم بشه همه کسم پسرم همدمم رفتم آنتی گفت احتمال دختر گفتم تا انومالی شاید خدا نظر کرد اشتباه شد ولی انومالی هم گفت دختر من دختر ندارم ولی شوهرم دختر داشت خیلی اشک ریخت و غصه خورد همش میگه من از خدا خالصانه خاستم با دل شکسته بهم نداد آخه من دوتا دختر شوهرم هستن با این میشه سومی گفتم پسر بشه خدارو شکر میکنم دیگه نمیارم الان بعد از یه مدت که گذشت شوهرم میگه یکی دوسال دیگه برو ای وی اف برا پسر فکرشو‌میکنم خیلی راه سختیه و با بچه کوچیکه آیا شدنی هست آیا برم هزینه کنم همونی که میخام میشه خیلی حالم یه جوریه نمی‌دونم چکار کنم با اینکه دختر هم دوست داره بازم میگه خداروشکر سالمه ولی نمی‌دونم چرا اینقدر عاشق پسره اصلا هم برای نسل و پشت و اینا نیست دوست داره همجنس خودش رو داشته باشه