۲۱ پاسخ

کوچه نمیفرستم نه حساس نیستی اگه میفرستی چشم ازش برندار
در کل کوچه فرستادن هم خوب نیست

من اصلا اجازه نمیدم تو کوچه بره ی روزایی میبرمش دوچرخه‌سواری

منم دخترم میره کوچه یکسره پیششم حق داری زندانی هام روزی یه بار هوا خوری دارن بچه ها چه گناهی کردن

من پسرم نیره تو کوچه خودم وامیستم همونجا جلو در بازی که تمام شد میارمش گناه داره طفلی همش تو آپارتمان خسته میشه
البته تو کوچه همبازی ندار تنها با دوچرخه یا توپ بازی میکنه

اصلا نباید بفرستی خیلی خطرناکه

هوا دوباره گرم شد اسیر شدیم.دختر منم میره کوچه ولی مادرشوهرمم میره

تو منطقه ما کلا هیچ بچه ای تو کوچه نمیاد فقط روزا میریم پارک تا بازي کنن و بدو بدو

چطور جرات میکنی بچه بفرستی کوچه ؟!!!

منم باهاش میرم اصلا تنهاش نمیزارم

سعی کن نذاری بره اگرم رفت خودت برو دم در وایسا

من داخل کوچه نمیفرستم وقتی می‌ره خونه مامانم بامامانم می‌ره دوچرخه سواری برمی‌گرده جرات نمیکنم تنهابفرستمش توکوچه آدم تواین دوره زمونه ازهمه چی میترسه

من اصلا کوچه نمیفرستم شماهم سعی کن نفرستی ک دوروزدیگه جلودارش نیستی برا هیچ کاری

من دخترم میره پیش دوستاش خودمم میمونم بیرون تا هرساعتی که باشه

کوچه نمیفرستم،من حتی پارک هم میبرم هنوز کنارش وایمیستم بازی کنه،کلا من اصلا اعتماد ندارم به محیط بیرون
،خوب کاری میکنی

دختر من صبح تا شب کوچه است همش تنهایی می‌ره البته خونه ماهم روستاست همه همدیگرو میشناسیم

من اصلا نپیفرستم تو کوچه مگر خودم یا همسرم کنارش باشیم

من نمیزارم بره کوچه فقط خونه بازی وپارک یااینکه باهم بریم دور بزنیم

من اجازه نمیدم برم تا حالا دو سه بار رفته خودم هم همراش میرم

همراش برو

منم دخترم میردتوکوچه منم میرم تا بازی کند ومیارمش خانه

بچه من اصلا بیرون نمیره

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۵ سالگی
سلام خانما خوبین خیلی حالم بده حالم گرفتس تورخدا بیان بگین چ کار کنمپسرم یه دوست داره همسن خودش همسایمونن بعد پسرم همیشه عشق فوتبال همش دوست داره فوتبال بازی کنه .چشم گوشش کلا بستس تااینکه این دوستش میاد باهم بازی میکنن پسره همش میگ بریم تو تختت پسرم میگ بیا فوتبال اون فوتبال دوست نداره یکی دوبار تو تخت شک کردم بهشون نزاشتم برن تواتاق بازی کنن تا پسره میومد میگف بریم تواتاق درهم ببندیم من نمیزاشتم امروز خودم زدم ب خواب ببینم چ میکنن امدن گوشی بردن ازخودشو عکس گرفتن پسرم رمز گوشی بلد نیس فقط دوربین روصفحع هست امد گف مامان گوشی باز کن تو نبین من شک کردم گوشی باز کردم رفتم تو گالری دیدم پسره شلوارش دراورد واینکه پش هم دیدن میگن امپول بازی .خیلی حالم بد شد امروز سه نفر بودن یکی دیگ هم پیشش بود خیلی حالم بده پسرم کلی دعوا کردم اونا انداختم بیرون پسرم کلی گریه ک ب بابام نگو میکشم .من قصدپ این ب باباش بگم ولی ن جلو خودش خیلی حالم بده چ کارکنم زنگ مامان پسره میزنم میگ کمال سنشون داشتن امپول بازی میکردن ولی باباش میگم خودمم دعولش میکنم .