۱۲ پاسخ

دیووونه ای گلم اینو بدووون هیچکسی تو دنیاااااااااااا مث تووووو نمیشه براش حالا بذا بزرگ تر بشه متوجه میشی

عزیزم اصلاغصه نخوردقیقاپسرمنم همینطوره.اصن من براش مهم نیستم فقط میخادپیش مادرشوهرم باشه.حساب کن نصف شب توخاب پامیشه ایرادشومیگیره.یاتوخونه همش بهونه میگیره بریم عزیزی.منم مث توخیلی غصه می خوردم ولی بچست عزیزم هنوچیزی نمی‌فهمه درست میشه.خودمونم بچگیامون همینجوربودیم

عزیزم حستودرک میکنم دخترمنم همینطوره بخداازبی احساسیش نسبت به خودم پیرشدم بس غصه میخورم

پسر منم دقیقا پارسال همچین حسی پیدا کرده بود نسبت به مادرشوهرم چون تو یه ساختمونیم هر موقع دلش میخواست میرف خونشون منم گیر نمیدادم گفتم بزار بره یه استراحتی هم میکنم ولی رفته رفته به حرف من گوش نمیکرد کلا بیشتر وقتشو با مادرشوهرم میگذروند کم کم محدودش کردم دیگه الان خیلی وابسته منه طوری که کار بانکی داشته باشم یه ساعتم پیش مادرشوهرم نمیمونه باید ببرم بشینه تو ماشین

دخترمن مامان بزرگس رو خیلی دوس داره اون باشه نمیزاره ببرمش دستشویی یا غذا بدم وقتی هم بیاد حتما باید باهاشون بره

پسر من به باباش وابستس،

من مادر شوهرم تعریف می‌کنه میگه شوهرت بچگیش اینقدداییشودوس داشت ک داییش یجامیرف شوهرت تب میکرد.ولی حالاشوهرم ازنقش داییش بیزاره سالی یبارم نمیره طرفش😂😂😂

الان چند روزم منونبینه ایراد نمیگیره ولی یک روزمادرشوهرمونبینه همش گریه میکنه

پسر منم نسبت مامانم اینطوری جوری که از دور و بر خیابان مادرم رد میشیم گریه میکنه که بریم خونه مامان جونم اما خب بچس نمیدونه و نمیشه از توقعی داشت ما کار بهترو انجام میدیم

بنظرم اصلا اعصاب خودتو خراب نکن بچه اونقدر تغییر میکنه پوست میندازه ک نگو

سعی کن زیاد نبریش پیش مادر بزرگش ،وقتتا بیشتر کن دوتایی بیرون برید هرچی باب میلش هرکار مادر بزرگ میکن بکن،
ولی این دورش بگذره دیگ نمیره طرف مادربزرگ مگ ما خودمون نبودیم همش خونه مادر بزرگم بودم حالا کو یه عید ب عید میرم،درست میش غصه نخور

برعکس کافیه حرف بار مادربزرگش کنم بشینه گریه کردن 😞😞😞😞😞

سوال های مرتبط

مامان نینی مامان نینی ۳ سالگی
بعضی از آدما خیلی بیشعورن
من پسر اولم ۳ سالشه خودم ذخیره تخمکم کم بود و صلاحدید پزشک و تصمیم بین خودم و همسرم باردار شدم که الان یه ماهه زایمان کردم
از روزی که متوچه شدیم بچه دومم هم پسره دیگه حرف و حدیثی نمونده که رو دلم نذاشته باشن
خدا میدونه چیکار باهام کردن جالب اینجاست که همه حرفا هم از سمت خونواده همسرم بوده
مادربزرگ همسرم علنا بهم گفت به چه دردت میخوره؟ حالا باز اگه دختر بود یه چیزی پسر به درد نمیخوره
در صورتی که من و همسرمم فقط گفتیم خدایا سالم بده
مسلما ماهم اگر دومی دختر میشد از لینکه هر دو جنسیت رو خدا بهمون داده بود خوشحال تر بودیم ولی الانم چیزی از عشقمون به بچمون کم نمیشه
امروز کسی اومد منزل ما که به محض رسیدن گفت بعرس رو برو تعیین جنسیت بلکه دختر بشه دخترا بهترن
مادرشوهرمم گفت اره باید بره چند سال دیگه
اخه به شما چه ربطی داره مگه تاثیری تو زندگیتون داره؟
مگه بچه ها برده دست ما هستن؟
من خالم ۳ تا پسر داره
بخدا پسراش از منی که دختر هستم بیشتر به درد مامانشون میخورن
بخدا هیببچ فرقی نیست اینقدر دل مامانا رو نشکنید
حالا اگه من دوتا دختر هم داشتم همین داستان بوداااا