۳ پاسخ

دختر من اینجوری بود. بطوری که سخت میخوابید
براش کتاب داستان خوندم
بازی شب و روز
قصه شب و روز حیوانات با کاردستی
خورشید خانم. ماه
همه چی انجام و تعریف کردم تا از سرش افتاد
در طول روز هم سعی میکنم بهش خوش بگذره تا شب که شد راحت بخوابه
ولی تا قصه نگم خوابش نمیبره

طبیعیع احتمالا از چیزی ترسبده پسر منم قبلا خیلی بدتر بود الان میگه میترسم خواب بد ببینم با مشاور صحبت کردم گفت با قصه با محبت اکی میشه البته بشرطی که شب بخوابه رو خوابش اثر نزاره

دختر منم موقع خواب که میشه میگه کاش همیشه روز بود
چون دوس ندارن بخوابن اینو میگن
جایی خوندم نوشته بود خوابیدن برای بچه ها به منزله تموم شدن دنیاست

سوال های مرتبط