عزیزم چون بعضا ما بدون اینکه بدونیم خودمونو وقف بچه میکنیم بچه مهمه خیلی هم مهمه اما باید یه تایمی بتونیم برای خودمون برای همسرمون جدا کنیم / مثلا شب که بچه خابید بزاریم اتاق خودش بیایم با همسرمون فیلم ببینیم ، رابطه داشته باشیم اصلا حرف بزنیم بگیم بخندیم / مادرا معمولا بچه رو میچسبونن به خودشون دوس ندارن ثانیه ای بزارنش زمین بعد میگن شوهرمون سرد شده ، اتفاقا برعکسه شوهر شما فک میکنه شما دیگه اولویت زندگیت شده بچه اون هیچ جایی توزندگیت نداره و تو سرد شدی باهاش اونم شروع میکنه مث تو رفتار کردن و ازت فاصله میگیره / اگه ببینی بیش از حد خسته ای و بچه وقت برات نزاشته میتونی یه شب حداقل از مادرت کمک بگیری بگی بچه پیش تو باشه خودت بری یه دوش بگیری اگه کار انجام نشده ای داری انجام بدی با شوهرت وقت بگذرونی مجدد اخر شب بری برداری بیاری بچرو اگه دست تنهایی بعد اینکه بچه خابید حداقل با شوهرت وقت بگذرونی اینجوری رفته رفته رابطه تون سردیش از بین میره
همسرم من به خاطر روحیه حساس و استرسی که داره. ۹ ماه از من جدا خوابید. چون میگفت میترسم تو خواب بزنمت بچه طوریش بشه. یا رابطه نداشتیم. چون کلا استرس میگرفت نکنه طوری بشه
اوایل سخت بود برام. ولی دیدم حالش اینجوری بهتره. از محبتش هم کم نشده. چه کاریه گیر بدم بهش. تا جایی که تونسته کنارم بوده. منم تا جایی که تونستم کمک حالش بودم
تو یه مطالعه روانشناسی جهانی به این نتیجه رسیدن تا چند سال اول بعد از بچه رابطه زن و شوهر سرد میشه که طبیعیه
و بعد اون درست میشه. تو این مدت هم زن و شوهر باید حواسشون باشه که دلخوری بینشون پیش میاد و به هم فرصت بدن
زیاد هم به کلیپ های اینستا نگا نکنید که شوهرشون خیلی وقت میزاره و اینا
والا همسر من به خاطر سختی کارش روزی یکی دو ساعت بتونه با من باشه و حرف بزنیم. کار هم نکنه نمیشه که. تو این اوضاع اقتصادی
حالا همسر شما اگه میگه بیا اتاق و رابطه داره خب شما هم گاهی خودت پیش قدم شو. روزای اوله.کم کم درست میشه
گاهی برای لحظه یی برو کنارش بشین حرف بزن. گله مند نه. ولی میتونی بگی وقتی خونه هست چقدر حالت خوبه حتی اگه کنارت نشینه یا نخوابه.
من خودم نظرم اینه به مزدا باید حق داد. به خصوص میگم تو این شرایط جامعه. اونام خسته میشن. ما زنا خیلی جون سخت تر از مردا هستیم. نبودیم مادر نمی شدیم
منم شوهرم تا پسرم ۳ ماهه شد اینجوری جدا میخوابیدیم دیگه بعدش کم کم اوکی شد
شوهرمن تاصبح بامن بیداره همونجوری هم پامیشع میره سرکار ،بنده خدا دلش واسه من میسوزه ...دیشب بهش گفتم بروتو پذیرایی بخواب قبول نکرد..ازدیروزم اجازه نمیده شیر خودمو ب بچه بدم میگه داغون میشی رفته شیرخشک گرفته ....بنظرم توهم حساس نباش اونام حق دارن استراحت کنن ک بتونن برن سرکار فکربدنکن
باهاش صحبت کن عزیزممم
مطمئن باش همه چی بهتر میشه
تمام حس هایی که داری طبیعیه منم داشتم و دارم
ولی میدونم که تا چند ماه دیگه همه چی خیلی بهتر میشه
باید بهشون زمان بدی منم سر پسرم همین شد شوهرم بچه که گریه میکرد انگار بچه همسایه بود میگفت ساکتش کن فردا میخوام برم سر کار چرا نمیخوابه میرفت تو ی اتاق دیگه ولی طی ردز با بچه خوب بود میگفتم فقط وقتی بچه ساکته میخواییش در کل مردن دیگه نباید اهمیت بدی صبور باشی کم کم درست میشه
باهاش صحبت کن حل میشه
هممون همینیم
دقیقا مث منی
دقیقا مث شوهر من
هروز ک بیدار میشم میگم دیگه نمیتونم ادامه بذم ...
باز روح خستم تن خسته ترم و میکشونه تا اخر شب ...
خب عزیزم باهاش صحبت کن همیشه با حرف زدن مشکلات حل میشن
باهاش حرف بزن
دقیقا منم همینجور
انگار شوهرم ازم متنفر شده انگار منو نمیخواد منم همش گریه میکنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.