خیلی به شوهرم رحمم میاد ما عادت داشتیم شبا تو بغل هم بخوابیم از وقتی دخترم به دنیا اومده چون شبا نمی خوابه من مجبورم برم تو پذیرایی که صدای گریش شوهرمو اذیت نکنه چون صبح باید بره سرکار شوهرم تو اتاق می خوابه امشب بهم گفت خیلی سخته دارم دق میکنم بدون تو خیلی رحمم اومد بهش کاش شبا دخترم بخوابه نه رابطه داریم نه باهم می‌خوابیم شما هاهم همینطورین

کم کم بهتر میشن غصه نخور همین اولش یکم سخته

من با وجودی ک شوهرم سرکاره ولی بچه قبلیم تو یه اتاق میخابیدیم.چون اونم باید یخورده کمک بده

ما ک شبا یکجا میخوابیم ولی رابطه افتاد در طول روز چون نمیتونم یک دقیقه هم شبا دخترمو تنها بزارم چون تو خواب میترسه و ناله میکنه نمیدونم چرا بعضی شبا اینجوری میشه

من که هنوز زایمان نکردم فاصله افتاده بینمون چه برسه زایمان کنم
هیچ وقت جدا از هم نخوابیده بودیم چون بارداری سختی دارم چندروزه اومدم خونه مامانم
شوهرمم روش نمیشه بیاد این جا بخوابه
دلم براش یه ذره شده

خوشبحالت چقد با احساس 🥺

من ک الان چندماهه دورم ازش نمیتونم بخاطر استراحت و سرکلاژ واینا
حتی گفتن تحریکم هم بده
دیگ جامون از هم جداس
به امید اینکه بچه بیاد شاید بعد چندماه ب روال قبل برگردیم

ماهم همینطوریم .ولی دیگ دوشبه کنارهم میخابیم بچه روهم نزدیک اوردیم هم گریه کنه بلندمیشم برش میدارم.ولی دیگ همین که کنارهمیم بازم خوبه قبلا دور ازهم میخابیدیم.منم دلم میگرفت حس میکردم دورشدیم ازهم وفراموش شدم چون یک شب نشد دورازهم بخابیم

وضع همه مون همینه
ولی من تا 1 ساعت دخترم میخابه سریع میرم پیش همسری چون واقعا طاقتم تم نمیگیره بدون اون بخوابم

منم از وقتی نی نی اومده بغل هم نخابیدیم

بخدا منم همینم،،،

هی شوهر من میگه دیگ دختر هست بغل نیس

اره دختر
ما قبل به دنیا اومدن پسرم حداقلش روزی سه چهار بار رابطه داشتیم الان به دو هفته رسیده بعضی وقتا اصلن یادم نمیاد کی با هم بودیم شبا دور از هم نمیخابیدیم الان نه انگاری فاصله افتاده بینمون

منم انقد میخوام تو بغلش بخوابم اما دخترم نمیزاره پدر سگ😡

بچتو. قنداق کن شاید آروم گرفت

ما یک سال شده اینطوری هسیم 😑