۹ پاسخ

دختر منم با گریه برمیگرده

بهش تایم بده مصلا بگو مامان تایمت تموم شد باید بریم خونه بگو فرصت داری یبار دیگ بازی کنی من میشینم اون سرسره رو ک رفتی بریم اگ اومد ک هیچی اگ‌نیومد هم بنظرم اگ‌ا گریه هم شده ببرش یکی دوبار گریه میکنه ولی بعدش این حرفت ک تایمت دارت تموم میشه ملکه ذهنش میشه

پسر منم همینطور ی وقتا با خوراکی گول میخوره ی وقتا هم زوری میبرمش

به هزار ترفند متوسل میشیم یکی اینکه بریم خرید بریم فروشگاه بریم خونه ی مادر جون بریم الان بابا میاد پشت در میمونه

چه خوب ک میتونین ببرین پارک بچتونو
من اصلا وقتشو نمیکنم
هفته ای چند بار میبرین ؟

پیشنهاد جذاب تر مثلا بگو بریم سوپر مارکت شیر بخریم؟ البته همینم براش عادت میشه😂 الان دو سه روزه پسرم یکم داره ادم میشه کلی قبل پارک رفتن بهش گفتم با بابا رفتی پارک فقط تاب بازی میکنی بعدش نمیری ماشین بخری و سیر بخری سوپر مارکت نمیری چون بابا حقوق نگرفته چون زمانش نیس. جملات از این دست. رفت پارک همسرم گفت زیاد گیر نداد گفت یه بار گفت همسرمم زنگ زد به من گفت با بچه حرف بزن منم بهش گفتم خونه شیر داریم بیا خونه. گفت شکلاتم داریم گفتم اره. اومدن خونه. قبلا اصلا همینم حواب نمیداد تا سوپری نمیرفت حسابی خرید نمیکرد وا نمیداد.

باید بهش پیشنهاد جذاب بدی
مثلا یه کاری ک دوس داره رو بگو ک بریم انجام بدیم
پسر من از شهربازی ب زور میاد طبیعی هم هست
مثلا بهش میگم بریم با هم کافی شاپ بستنی بخوریم؟ خیلی زود میگه بریم

دختر منم

ببین باید باهاش صحبت کنی
بارها و بارها تا یاد بگیره
دختر من میره خونه مادرم یا مادرشوهرم مکافات دارم برش گردونم

سوال های مرتبط