۱۸ پاسخ

ای خدا چه وحشتناک😥

این اتفاق واسه منم افتاد وقتی دخترم نوزاد بود، بهش شیر داده بودم بغلش کردم آروغشو زد، گذاشتم رو زمین لباس گرم تنش کنم بریم مهمونی ک دیدم رنگ صورتش داره عوض میشه لبش کبود شد، منم مثل شما بر عکسش کردم زدم پشتش تا گریه کرد و من تا ساعت حتی نفسشو چک میکردم،از ترس،
الان دخترم ۱۱سالشه ، خدا سر هیچ مادری نیاره واقعا وحشتناکه

قطره رو یجا اصلا بهش نده.شما یه قطره رو باید ۳.۴بار تودهنش بریزی.یکم بریز بزار همشو بخوره بعد بقیشو بریز بخورا کم کم.اونجوری خفه نمیشه
باز خداروشکر کع تنش سالمه

الهی عزیز دلم خداحفظش کنه

اخ الهی خداروشکر بخیر گذشت

همیشه اول باید بچه رو به پهلو کرد بعد بلندش کرد یا برش گردوند
خداروشکر که بخیر گذشت

بعد واکسن پسر منم دو سه بار اینجوری شد همون روزای اول
طبیعیه نگران نباش پیش میاد

الهی شکر که هیچیش نشد نگرانتم با دل جون درک کردم خدا حافظ همه ی بچه ها باشه

این اتفاق یک بار هم واسه من افتاده خیلی وحشتناکه خیلی درکت میکنم قشنگ

یکم ازشیرش,میگذره بده چاره ای نیس

عزیزم چرا انقدر زود قطره اهن داده؟
قیلا رفلاکس داشته؟

نصف قطره چچکون رو قطره قطره بهش بده حداقل ۵دقه طول بکشه
بازم اگه شد یه کم آب باشه ی ذره آهن یه ذره آب بده
اگه نفس میره آخرین کار زبونشون بده پایین چون گاهی زبون ب ته حلق برمیگرده نفس بچه میره

ای جانم این قطرها،واقعاتاحد،مرگ مادرارو،میبرن بخدا،واسه منم چندباراتفاق افتاده اماکم کم ازگوشه لبش بهش بدین اول قطره چکونو،بمالیدبه لباش،تامزشوحس کنه بعدکم کم ازگوشه لب بریزین

وای بچه منم با آد اینطوری میشه با ترس و لرز بهش میدم

اینجور مواقع صورتشو فوت کن زود نفسش برمیگرده

وای خدا چه لحظه دلهره آوری خداروشکر که چیزیش نشدش عزیزم🥺🥺

خداروشکر که به خیر گذشت عزیزم الان دیگه بهش فکر نکن
زبونم لال اینجور موارد که پیش میاد انگشت تو مقعد کنی نفسش بالا میاد

زود قطره اهن میدی؟

سوال های مرتبط

مامان کنجد کوچولو مامان کنجد کوچولو ۷ ماهگی
درد و دل
سلام مامان ها امروز یکی از بدترین و مزخرف ترین تجربه های عمرم رو داشتم
امروز برای دخترم قطره منتول گرفته بودم به بینی اش بزنم چون سرما خوردگی خفیف داره ولی آبریزش بینی شدید
دخترا من متوجه نشدم و زیاد ریختم تو بینی اش گلوش که پر خلط بود دماغش هم کیپ شد مامانا دقیقا ۳ دقیقه تو حال خودش نبود نفسش رفت رنگش قرمز قرمز کبود شد کلا مثل یه تیکه گوشت شد نمیتونست هیچ کاری کنه انقدر جیغ زدم خودمو زدم هرچی لز پشتش زدیم بی فایده بود
۲ دقیقه تمام تو اون حالت بود شوهرم رفت همسایه پایینی ام رک صدا زد فقط جسغ میزدم و میگفتم خاله تورو خدا بیا تورو خدا بچم
اومد بچم رفت بغلش و چندتا از پشتش زد بینی اش رو با بدبختی خالی کرد و راه نفسش رو باز کرد بچم بعد ۴ دقیقه اینا به خودش اومد
یعنی مرگ رو با چشم دبدم شاید باور نکند
خلی بده بچت داره نابود میشه و تو هیچی از دستت برنمیاد
خواستم بگم شما مثل من سهل انکار نباشید و حتما مراقب باشید بیشتر نریزید هر قطره ای رو