۴ پاسخ

جانم

راستی چه قرصی گرفتی من سینه هام درد داره از دیشب دکتر رفتی قرص داد؟

منم با شما شروع کردم خدا کمک کنه

میگذره گلم واقعا سخته مال من تازه بعد دوماه کنار اومده با این مسئله الانم گاهی میاد میگه ممه میدی ببوسم
سعی کن نشونس ندی اصلا بیشتر ببر بیرون مشغولش کن

سوال های مرتبط

مامان میران جانم🐻🤎 مامان میران جانم🐻🤎 ۲ سالگی
سلام قشنگا خوبین؟
اومدم تجربمو از قطع شیر بگم 👩🏻‍🍼
واسه من ک خیلی آسون پیش رفت خداروشکر و اصلا پسرم عصبی و بهونه گیر نشد
اول ازهمه بگم ک من تدریجی وتو بازه زمانی طولانی کم‌کردم شیرشو‌ ک اذیت نشه
از ۱۸ماهگیش شیرشو‌از روزی پنج بار ب ۲الی ۳بار کم کردم
و یک ماه قبل تولدش ب روزی یکبار و‌سه روز بعد ازتولدش کاملا قطع کردم
چون وابستگیشو کم کرده بود خیلی اذیت نشد
چندبار گفته شیر اما با ارامش گفتم باشه مامان و رفتم اون خوراکی و خوردنی ک دوسداره رو اوردم بجاش( اب میوه ،کیک،بستنی ومیوه و...)ک از ذوق اینا کلایادش میرفت ک چی خواسته بود اول
و اینکه آب و مایعات باید خیلی بدیم بخورن ک رفع تشنگیشون بشه
من شیر گوسفندی هم گرم میکنم میدم بخوره اما فعلا اوکی نیست باهاش و‌دوسنداره...
و تو این مدت شیشه شیر و هرچیزی ک باعث میشد اونو‌یاد شیر بنداره از جلو چشم‌برداشتم ک نبینه بهونه کنه
باآرامش باشید و مهربون ک عصبی نشن تو‌این مدت
الان ده روزه ک از شیر گرفتمش
امیدوارم مفید باشه براتون گلا🌹
مامان تیام🪽🌈🧿 مامان تیام🪽🌈🧿 ۲ سالگی
#درد ودل💔😓
میگم بچ های شماهم اینجورین کله شقن من ب تیام هرچی میگم مثلا بگو فلان چیز ی کلمه رو میگم اصلا همکاری نمیکنه خیلی اذیت میکنه خیلی بهونه گیره همش دوس داره منو اذیت کنه مثلا در حال انجام کارای خونه اصلا کاری باهام نداره چون میدونه دارم حمالی میکنم ولی فقط کافیه بشینم ی گوشی بگیرم دستم انقد بهونه میگیره ک فقط میگ ی چیز بده فقط می‌خواد منو بلند کنه خودشم نمی‌دونه چی می‌خواد هرچی میدم میگ ن فقط قصد بلند کردن منو داره دیگ ناشکری نشه خداروشکر تنش سالمه راه میره میدوعه ولی واقعا در طول روز خسته میشم هیچکسب‌رو ندارم نگه داره ینی دارم تیام چون خیلی لج میکنه سرشو میکوبونه هیچکی قبولش نمیکنه حتی مامانم قشنگ با زبون کف تیام اذیت میکنه زیاد نیا اینجا در صورتی ک بچ ابجیمم اذیت داشت ولی ب اون جرات نداشت بگ خلاصه اینو میخوام بگم تیام اصلا تو یادگیری همکاری نمیکنه باهام مثلا هرچی میگم چهارزانو بشین گریه میکنه پاهاشو باز میکنه ب شدتتتتت بدتر از باباش لجبازه منم بی حوصلگیم برمیگرده ب این ک اصلا اصلا از شوهرم زبون و روی خوش نمیبینم ک‌بخوام ب بچم منتقل کنم ینی وقت بذارم براش چیکارکنم وقتی رفتارای بد از شوهرم میبینم بی محلی میبینم تمام انرژیم میره ب نظرتون چیکار کنم تیام یکم تو‌کاراش پیشرفت کنه آخ خودش اصلا بچ ای نیس ک همکاری کنه میگم تیام بگو مثلا مامان میگ نننننن ولی روزهای دیگ یا ی چیز بخواد قشنگ مامان صدا میکنه ۳۰تا کلمه میگ ولی دوکامه ای نمیتونه بگ