دوستان شماهم که باردارین یابودین برای بچه دوم،من خیلی دلم برای بچه م میسوزه،که مثل قبل توجه م اونجوراصلابهش نیست وهواش واونجورندارم،چیکارکنم،شماهم اینجوربودین؟امشب دلم براش میسوزه گریه م گرفته،چون باردارم،خسته هم میشم،بعضی وقت هاسرش دادمیکشم

زود تصمیم گرفتی برای بچه دوم واقعا سخته بدنیا بیاد سخترم میشه خدا کمکت کنه . اگه شرایطش داری کمکی بگیر

حالتو میفهمم،انشااله بهتر میشی

الهی عزیزم
منم امشب همین فکر و کردم
بغلش کردم راهش بردم بوسش کردم
خودش میگفت بزارم زمین نی نی خفه میشه

یه کم بگذره بهتر میشی ولی نه مثل قبل
من الان هفته ۳۷ ام اصلا نمیتونم خودمو تکون بدم واقعا خسته و بی انرژی ام عذاب وجدانم دارم که بهش نمیرسم مثل قبل.ولی خدایی داد و بیداد نمیکنم باهاش ولی اوایل بارداری چرا خیلی دعواش میکردم 😔

چون اول راهی،نگران نباش بهتر میشی،،من خیلی گریه میکردم اوایل میگفتم هنوز نیاز بهم داشت،لعنت شیطون کن،تو هستی پرقدرت تر با خودت حرف بزن،برا بچتم همون قدر عزیزی،تازه قراره ی همبازی و رفیق همیشگی بیاری،زندگی رو دور میفته،،بهش توضیح بده تا درک کنه موقعیتت رو انشاالله

چند ماهه هستی؟؟من اولش خیلی حالم بود،بعدش ب خودم گفتم چرا اینجوری میکنم مگه مریضم و دیگه نمیتونم مامانش باشم،الان ده روز دیگه زایمانه دختر دومه،از پنج ماه قول دادم مث سابق باشم و براش وقت می‌ذارم و میارمش بیرون با شوهرم،فقط نمیتونم بغلش کنم وگرنه مرتب بوسش میکنم و حرف میزنم تا احساس بدی نداشته باشیم هر دو،