۵ پاسخ

در طول روز هم بهش ابمیوه نخود کشمش پسته تخم مرغ ابپز سیب زمینی پفیلا میدم دوس داره

خب خداروشکر عزیزم،منم براپسراولم دارم ازشیر میگرمش پوشک برام دغدغه هست،برا جداکردن اتاق فکرنکنم زیاد سخت باشه فقط من دلم نمیاد تنهاباشه اگه اتاقشو جداکردم خودمم نزدیک در اتاقش میخوابم 😄🙃

خداروشکر راحت کذشته منم خیلی نگرانم چجوری بگیرم
من استرس از پستونک گرفتن هم دارم دخترم موقع خواب باید پستونک داشته باشه

خداروشکر خوب گرفتی
منم میخوام خرداد بگیرم به امید خدا
هیراد فقط قبل خواب شیر میخوره
یعنی وقت خوابش میشه میره دراز میکشه تو رخت خوابش و میگه شیر
شیر میخوره و بعد میخوابه
میترسم سخت باشه

پسر من رو تخت خودش تو اتاق خودش میخوابه
ما هم بعدش،چون بچه تنها نباشه میایم،پایین تختش میخوابیم
نمیدونم برم دیگه اتاق مون یان

سوال های مرتبط

مامان 🎀انیــسا🎀 مامان 🎀انیــسا🎀 ۲ سالگی
❌❌تجربه از شیر (خشک) گرفتن❌❌
سلام مامانا
درباره از شیر گرفتن انیسا (شیر خشک)
چون چند نفر پرسیدن چجوری گرفتی تایپیک میزارم تا بمونه شاید بدرد بعضیا بخوره..
.

دختر من فقط شیر میخورد...در روز شاید ۵ ۶ بار شیشه میخورد و غذا نمیخورد...
یکی دوبار سعی کردم بگیرم ازش اما همکاری لازم رو نداشت منم گفتم بعد ۲ سالگی میگیرم
تا چند وقت پیش ک یکم بی میل شده بود نسب به شیرخشک و شیشه
میخورد اما کم
دو هفته پیش تقریبا،مریض شد درحدی ک ۲ روز لب به هیچی نزد
هیچی
فقط اب میخورد ۲ روز کلا ۲ بار شیر خورد اونم ۳۰ تا
بعد اون مریضی اصلا دیگ میلی ب شیشه نداشت
همون ۲ بار در روز
دیدم اینجوریه یشب ک شیر درس کردم ت بخابه نخورد خابید تا صبح
منم دیگ روز بعد ندادم و شیشه رو قاییم کردم
انیسا روز اول براش فرقی نداشت و خوب غذا میخورد
روز دوم یکی دوبار گف جی جی ک حواسشو پرت کردم یادش رف اما روز دوم غذا کمتر خورد
و شبا هم پا نشد برای شیر و میخابید
امروز روز ۴م ک از شیر و کلا از شیشه گرفتنش
یکم غذا خوردنش بهتر شده
سعی کنین یک هفته اول ببرینش بیرون بازی کنین باهاش و... تا حواسش پرت بشه
شما میتونین تدریجی هم بگیرین من یهو قط کردم
مامان پسرکم مامان پسرکم ۱ سالگی
خانما من دلم نمیخواست پسرمو یهو از شیر بگیرم😭یکاری کردم اصلا سمت سینم نمیاد عذاب وجدان گرفتم دلم میخاد بشینم گریه کنم یهویی جدا شدن خیلی سخته😭بزارین از تجربه اولم بگم دو سه ماه پیش داشتم کم کم وعده های شیرشو کم میکردم ک یهو مریض شد دیگه کلا بیخیال شدم تا اینکه دیروز وارد ۲۱ماهگی شد با خودم گفتم اول از صبح شرو کنم ب ذهنم رسید ترشی بزنم دور سینم بچم همینکه سیاهی ترشی رو دید عقب عقب رف بعدظهر ک شد انگاری یکم مزه ترشی رو سینم بود اومد شیر بخوره دید ترشه دیگه هرکاری میکنم شیر نمیخوره سمت سینم اصلا نمیاد دیشب واسه اولین بار شیر نخورد یعنی تو این ۲۱ماه محال بود شب شیر نخوره یا صبح همش ساعتای ۷شیر میخوزد بااینکه بیدار شد اما اسمی از جی جی نیاورد الان اومد گف مامان جی جی بده لباسمو بردم بالا اومد نزدیکش اما نخورد فک کرد باز ترشه دیگه شیر نمیخوره عذاب وجدان داره خفم میکنه نمیخااااام یهپ بگیرم هنوز ۳ماه مونده تا دوسالش بشه البته روزی ی لیوان بهش شیرگاو میدم همه چی میخوره ولی این حس امنیت و وابستگی رو نمیخاستم یهو ازش دور کنم حالم بده مامانا بگین چیکارکنم😔