۱۰ پاسخ

اگه خونه داری ماشین داری اوضاع اقتصادی خوب یا قابل قبول داری و از همه مهم تر همسرت خوبه و کمکته و حال روحی خودت خوبه بیار

تنهاس یعنی چی بزرگم ک میشن هر کسی پی زندگی و مشکلات خودشه
الان‌شاید دوساعت هم بازی باشن بگی خوبه
نگاه ب شرایط مادی و اقتصادی هم بکن

اگ شرایط مالی و اعصاب داری بیار

میخای همبازی بیاری از صبح تا شب میزنن تو سر کله هم دعوا قشقرق

وای بذار بزرگتر بشه
واقعا بچه دوم اعصاب فولادی میخواد اینطوری کوچیک که دیوونه میشی

ما وضع مالی متوسط داریم ولی من دومی روهم میارم

منم خیلی ب فکر تنهای دخترمم وقتی میبینم تنها بازی میکنه جایی میریم همش تنهاست ناراحت میشم دلم میخاد یکی دیگه بیارم
ولی شوهرم شدید مخالفه میگه تا دو سال دیگه بریم خونه خودمون ماشینم عوض کنم اوضاع زندگیمون درست بشه بعد

منم وسطم ولی میخام بزارم ببینم دخترم یکم بزرگتر بشه اون چی میخاد

چی بگم والا . من خودم مخالف شدید بچه دوم بودم ولی خدا گذاشت تو دامنم. اگ شرایط زندگیت خوبه بیار

یکی ک کمه

سوال های مرتبط

مامان هامین مامان هامین ۲ سالگی
من وقتی زایمان کردم
شوهرم ده شب پیشم بود کلا بد رفت خونه روزا که سر کار بود تا عصر ۷.۸ میومد شبا میرفت خونه ...واسه آزمایشات هم با پدرم با بخیه شکم میرفتم..
تو شرایط سخت کنارم نبود الان میگه بچه دوم گفتم خیلی همکاری کردی ک ب بچه دوم فکر میکنی ...ولی از ۶ماهگی شبا همش نگه داشت شیر میداد تا ب الان شبا بیدار میشه نگه میداره تو طول روز انرژی من میره ...دوماه اول ک نخوابیدم
پسرم کولیک شدید داشت خیلی سخت گذشت...یه شکم گنده و آویزون ک ارکی میدید میگفت یکی دیگه تو شکمت هست ...تعریق زیاددد ک هرچی مام میخریدم چ ارزون چ گرون تاثیر نداشت ...بیکینی سیاه و زیر بغل سیاه ۶ ماه زمان برددخوب بشه مثل اول بشم...موهای سیم اسکاچ ک دوماه بد زایمان رفتم کراتین چون خیلی روحیم رو باخته بودم ..مادر و پدرم کنارم بودم تا ۴۰.۵۰ روز اونجا بودم ..به بچه خودم حسادت میکردم و همش گریه ...هیچ کدوم از لباس ها بهم نمیخورد ...چقد سخت گذشت...اصلا دوست ندارم برگردم به اون دوران اصلا....باز خداروشکر ک گذشت...تجربه های شما چی بود؟؟؟