۹ پاسخ

یه خانم دکتری حرف قشنگی میزد،میگفت چسبندگیه بچه ها نه چسبندگی ما مادرها
بنظرم شما هم یه جورایی مثل منی،خودت این چسبندگی رو‌ به وجود آوردی
اما به این دید بهش نگاه نکن عزیزم
قرار نیست تا ابد همین باشه
میرسه روزهایی که برای ورود به اتاقش باید در بزنی،میرسه روزهایی که تو سن بلوغه،میره تو لاک خودش و به هر دری میزنی تا دو کلمه باهات حرف بزنه
پس از این روزهای قشنگ لذت ببر
هیچ استرس باشگاه رفتن هم نداشته باش
مردها زمانیکه ما هستیم نمیتونن ده دقیقه بچه رو نگه دارن همچین ک ما پامون از در خونه میزاریم بیرون مثل عقاب حواسشون ب همه چیه بچه هست
خوراکی های مورد علاقه‌ ش بزار
بازیهای مورد علاقه ش هم ب همسرت یادآوری کن
با خیال راحت برو باشگاه و بیا

عزیزم دیگه باید از خودت جداش کنی شبها هم با فاصله بخواب که بزرگتر بشه اذیت میشی اصلا نذار دیگه تو رو توخواب بگیره و بخوابه با بازی دستش رو بردار .خوب کاری کردی میخوای بری باشگاه اصلا هم نگرانش نباش بذار ساعاتی هم با باش وقت بگذرونه و متوجه بشه ندیدن تو ملاک بر نبود همیشگی نیست گلم.با خیال راحت برو

با چ برنامه ای درست کردین

دختر منم اینجوریه ولی با باباش میمونه خداروشکر منم از ۸ ماهگی انیسا میرم باشگاه و عادت کرده ک من ۲ ساعت نیستم

شما باید جای خوابش رو جدا کنی ، من خودم از ۹ ماهگی جای خواب دخترم رو جدا کردم و کم کم فاصله گرفتم تا الان که کاملا تنها میخوابه توی اتاق، بعدشم یکی از راه حل های جدایی بچه و کم شدن اضطراب قایم موشک بازی کردن با بچه طی روزه، من هرروز یک ساعت قایم موشک بازی میکنیم

دختر منم بعضی کاراش مثل کارای بچه شماست ولی چون خواهر بزرگتر داره با اون سرگرم میشه زیاد سختم نیست و دقیقا ۱۳ اردیبهشت میشه دوسال

وای نگوووو 😩نا امیدم کردی

خیلی خوبه کاش پسرمنم ی روز اینجوری بود بامن

عزیزم اسم این برنامه چیه؟؟

سوال های مرتبط