۴ پاسخ

گفتاردرمان کینک داره بیمارستان کجامنم دخترناببرم

خوبه دیگه راه میفته

خیلی گفتاردرمانگرت حرفه ای بوده واقعا هم درسته کاری ک جمع بچه ها و امگا۳ میکنه هیچ کاردرمانگر و گفتاردرمانگری نمیکنه شربت امگا ۳ رابده و ببرش تو جمع بچه ها

اره همینجور همین روند ادامه بده
گوشی و تلویزیون هم خیلی خیلی کم کن

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
بگین من مقصرم یا همسرم
بخاطر تاخیر کلامی پسرم ( در حد جملات پنج شش کلمه ای میگه ) و اینکه توجه نداره نمیشینه یه جا و ...بردمش گفتار درمانی ، گفتار درمان گفت توجه اش خیلی پایینه خودشو میخارونه ببر ش کاردرمانگر حسی ببینتش ، کاردرمانگر حسی که بردمش اتاقش مثل باشگاه بود پسرم فک میکرد باشگاه ست اومد به من گفت بدوئم ؟ گفتم بدو شروع کرد به دوییدن دیگه هیج توجهی به کاردرمانگر نمیکرد اینم هی میگفت دستور پذیریش پایینه و ...خلاصه امروز به من گفت پسرتون علائم اوتیسم داره خیلی عقبه و ....ببین من مرگو جلو چشمم دیدم گفتم زمین به آسمون برسه همین امروز باید ببرمش متخصص ببینتش ، مثل ابربهار گریه میکردم شوهرم هی داد و بیداد که تو همه پولای منو بگاه میدی زنگ زد تک تک خونواده اش به خونواده من زنگ زد وقت دکتر گرفتم اونجا هی باهام دعوا میکرد که تو منو دیوونه کردی تو راه برگشتم منو کلی کتک زد ، واقعا شما جای من بودین چکار میکردین ، میگفتین ولش کن پسر من که مشکلی نداره میرفتین دنبال زندگیتون ؟ یا مثل من میبردین دکتر ، دکترم براش رسپریدون نوشت گفت نیاز داره به کلاس و ...ولی اوتیسم نیست از شوهرم نفرت دارم به معنی واقعی کلمه
مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۴ سالگی
من خیییییلی خستم از بچه داری
دخترم اصلاااااا و ابدا حرف گوش نمیده، اصلا توضیح حالیش نمیشه
اصلا از حرفش کوتاه نمیاد
جزء به جزء زندگیمون هرمرحله اش شده یه مصیبت. غذا خوردن، دست شستن، لباس پوشیدن، دستشویی رفتن و ....
بخدا دیگه کم اوردم‌ واقعا نمیتونم از پسش بر بیام هیچ جوره
فقط تو همین هفته دوتا دعوای اساسی کردیم باهم. یکیش همین یک ساعت پیش بود.
خیلی دوست داره ببرمش خونه مامانم. از مهد برگشتنی گفت بریم گفتم باشه. قبل رفتن باهاش حرف زدم که مامان حرفمو گوش بده وگرنه مجبور میشیم برگردیم. رفتیم بالا انگار با یه موجود دیگه طرفم. منم بعد کلی داد و بیداد برداشتم اوردمش خونه. گریه کنان اومد
حالا از همه بدتر مامانمه که میکشیدش میگفت ولش کن تو بچه داری بلد نیستی برو خونتون این پیش من مبمونه😔😔😔😔 انگار من دشمنشم
بخدا داغونم. اصلا بچه داری اونی نبود که تصور میکردم. بمیرمم دیگه بچه نمیارم
بخدا از همه بدتر اینه که اصلا توضیح حالیش نمیشه. گوش نمیده اصن ببینه چی میگی
حالا الان هم ناراحتم که این چه مدل بچه داریه، هم از عذاب وجدان دارم میمیرم که چه مامان به درد نخور و بدیم، هم هزار حس بد دیگه😭😭😭