۴ پاسخ

منم همین مشکلو دارم
از بیچارگی هیچ جا نمیرم

وای مشکل کنم دقیقا همینه خسته ترینم

عزیزم این اغاز ۴ ماهگیه نگران نباش چون داره با محیط اشنا میشه دیگه دوست نداره زیر شیشه یا سینه محدود شه انقدرم حواسش اینور اونوره باید جای اروم باشه تمرکز کنه هر چیز کوچیکی حواسش پرت میکنه

یعنی راهی نیس؟توروخدا هرکی راهی پیدا کرد ب منم بگه

سوال های مرتبط

مامان سُوران مامان سُوران ۷ ماهگی
#تجربه
بزرگترین اشتباه بچه داریم دادم شیرخشک ب عنوان کمکی !!
سوران سه ماهش بود همسرم گفت شیر خشک هم بدیم ک قشنگ سیربشه در صورتی ک شیرم انقد زیاد بود میریخت اما قبول نکرد و شیر خشک گرفت شب اول ب زور بهش شیر خشک داد تا دوساعت گریه کرد
قرار شد فقط تو خواب بهش شیر بدم و نفهمه ک شیر خشکه اما وسط خواب بیدار میشد شیشه رو میگرفت شیرشو می‌خورد می‌خوابید
دیگه فهمید تا ی مدت خوب بود
کم کم اعتصاب کرد ن شیر خودمو خورد ن شیر خشک
فقط تو خواب شیر می‌خورد
کم کم دیگه سینه مو نمیگرفت
ب زور شیر می‌خورد
خیلی وقت خواب نق میزد تا بخوابه
تو عید بود ک چند روز پشت هم سینه مو نگرفت
شیرم داشت خشک میشد ینی داشتم دیوونه میشدم من خودم انتخاب کرده بودم شیر خودمو بدم شیرمم زیاد بود
دستگاه شیر دوش گرفتم
شیرم برگشت
از روزی ک ۶ ماهش شد و غذای کمکی رو شروع کردم فقط دو بار ساعت ۵ و۶ صبح بخش شیر خشک دادم
بغلش می‌کردم یکم خوابش سنگین میشد سینمو میذاشتم دهنش
اگه بی قراری هم میکرد یا فرنی و حریره بادوم میدادم تا سرشو گرم میکردم
دوسه روز طول کشید تا شیر خشک از سرش افتاد
تو ی هفته ‌کامل برگشت ب سینه خودم و مثل قبلنا کامل شیر خودمو می‌خورد
کم کم وقت خواب آروم تر شد زیر سینم خوابش سنگین میشد غر نمیزد
واقعا ماهایی ک هم شیر خشک دادیم ۶م شیر خودمون رو میدونیم هر دو سخته
نصفه شب باید بیدار شی شیر خشک درست کنی
یا نصفه شب بیداری شی ب پهلو بیفتی شیر خودتو بدی یا حتی بشینی بگیریش تو بغل ینی کمر برای آدم نمیمونه خدایی