۱۷ پاسخ

چرا پس ازدواج کردین یا بچه دار شدی وقتی دوسداشتنی نبوده؟

چرا بچه دار شدی وقتی میدونستی نه علاقه ایی هست نه عشقی؟! اون بچه چه گناهی کرده؟

این فکر و‌نکن من تو ۲۲ سالگی بی مادر شدم یه جوری پیر شدم ک نگو

بازم بهت بگم؟ چقدر بد دردیه بی مادری
شاید پدر نباشه بچه یتیم بشه ولی مادر نباشه بچه گم میشه تو یه عالمه بدبختی و سردرگمی

عاقل باش من این تجربه یازده سال داشتم ولی خداروشکرسه ساله به زندگی برگشته من افسوس بچه هامومیخورم که نفهمیدم چجوری بزرگ شدن فقط و فقط امیدت به خداباشه

خدا نکنه دشمنات بمیرن قطعا اونایی ک نمیزارن زندگیت ب خوبی بگذره خانواده شوهرته منم همین مشکلو دارم ولی شوهرم خوبه گاهی قاطی میکنه

نه بچت هیچیش نمیشه چون کوچیکه فرداشوهزت زن میگیره خاهرم فوت کرد بچچش۸سالش بود الان تو دست نامادریه چیزی ز اسم مادر وخاله یادش نیس ولی ترس نگرانی ازحماقت افرادی همچون خواهرمه ک. میدونن شوهرشون مرد نیست دوسشون ندارع وهزارتامشکل ک بیخبریم
سریع میگن حامله شیم شوهرمون ادم شه و بچه بدبخت وتنهامیشه ک بشه درس عبرت چارتا مث من ک ۴سال جلوگیری کنم ک اخرش بزورباردارشم نکنید اینطوری بابچه بی زبون

احساس میکنم انقدر الکی گریه کردی
دیگه براش عادی شده،
ودیگه اعصابش بچه بازیاتو نمیکشه
یعنی چی؟؟ گریه کردم
ادم مگه دم به دقیقه جلو شوهر گریه میکنه؟
ازکجا میدونی دوست نداره؟

همه ما یه زندگی شخصی داریم یه زندگی زناشویی حالا قرار نیست چون تو دومی موفق نبودیم اولی رو کلا بزاریم کنار این ضعف ماست که فکر میکنیم شوهر اگه مارو دوست داشت خوشبخت عالیم وگرنه برعکس نه عزیز من تو علاوه بر نقش همسریت مادری دختر یه خانواده ای امید بچتی اگه تو یه بخشی از زندگیت موفق نبودی بخشای دیگه رو قشنگ کن پناه فرزندت باش دستگیر خانوادت باش یا هرکسی که برات مهمه

گناه اون بچه چیه ؟؟ من دارم صبح تا شب با همسرم صحبت میکنم باهم قرار میذاریم ک مبادا یه روزی یه حرفی بحثی چیزی باهم کنیم جلوی بچه بعد شما خیلی راحت باردار میشی خیلی راحت میگی بمیرم خب چرا اجازه دادی حامله بشی

چرا پس با این حال بچه اوردی اوووف

شاید خودت اینطوری فکر میکنی. مردا خوششون نمیاد زنا جلوشون گریه و ناله کنن. بدتر لج میکنن و بی احساس بازی در میارن. سفت و محکم باش. الانم هرمونات بهم ریخته این فکرا رو میکنی

خدانکنه عزیزم مگه میشه دوستت نداشته باشه شاید مشغله داره
بی حوصله هست تو این اوضاع
منم خونه مادرشوهرم زندگی میکنم خیلی اذیت میکنن ولی مجبورم تحمل کنم تا بتونم بلندشم
جلو شوهرت گریه نکن اصلآ مردا مغرورن

سلام شبت بخیر ببین شاید کاملا حق داشته باشی راجب همچین حس هایی به شدت هورمونات یهم ریخته و اون توجه که خواستی نشده اما ببین ما ادما تا زمانی که اول خودمون به خودمون اهمیت ندیم کسی هم متوجه نمیشه بنظرم سعی کن کم کم رو خودت کار کنی چون همه این حسهات رو ناخدااکاه دخترت حس میکنه میخوای باز یه ادم ضعیف بار بیاد تو این دنیا

برو بابا
میدونی بچه ای ک مادر بالاسرش نباشه چی میشه؟
بزار بهت بگم بچه طلاقم ن مهر پدری دیدم ن مادری همه زدن تو سرم غذای درستی نمیخوردم موهامو کسی شونه نمیزد کسی بهم نمیرسید باهام بازی نمیکرد با کلی عقده و حسرت تو دلم بزرگ شدم این حرفا چیه میزنی

عزیزم این فکرا چیه خودتو نباز یه تایمی رو اختصاص بده به خودت هرروز مهارت یاد بگیر پیشرفت کن ببین چجوری همه میان سمتت ولی اونموقع تو دیگه نباید بهشون رو بدی

خدا کمکت کنه ،بزار بچت بدنیا بیاد بعد میبینی چه جوری غمای عالم از دلت میره بخاطر اون زندگی کن

سوال های مرتبط