۳ پاسخ

مثل من من آخر دیدم اینجوری شوهرم بعدش میومد که من پیش پسرم می‌خوابم بعد آخر میخواستم که پسرمو بخوابونم گوشی رو می‌گرفتم دستم خابم نبره بعد که پسرم که میخایید میومدم سرجای خودم

شب شما هم خوش شما هم برید پیش بخوابید خوابید دیگه برید اون ور بخوابید

سوال منم هست
منم همین شرایطشو داشتم 😁
و اینکه من زمستون نمیتونم باز اتاقش بخوابونم خیلی سرده 😑

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی مامان امیرعلی ۳ سالگی
اشتراک تجربه ترس از تاریکی بچه ها



درمورد ترس بچه هم اگه از تاریکی میترسه میشه این بازی رو باهاش انجام داد خیلی مؤثره
غروب به بعد و شب که هوا تاریک میشه، یه اسباب بازی تو اتاقش مثلا زیر تخت، تو کمد، کشو، پشت پنجره،.. قائم کنید
برقا رو خاموش کنید و چراغ قوه گوشیتون روشن کنید و به پسرتون بگید مامان میخوایم یه بازی خیلی هیجان انگیز باهم انجام بدیم. میخوایم مثل یه کارآگاه بریم تو اتاقت و وسیله ها رو پیدا کنیم...

و اگه یه چیزی تو اتاقش هست که وقتی برق خاموش میشه و سایه اش برای بچتون احساس می‌کنید ترسناکه اگر امکانش رو دارید اونو از اتاق خارج کنید و اتاق رو خلوت تر کنید و یا حداقل یکم تغییر دکوراسیون بدید وسیله ها رو یکم جابه‌جا کنید

و اگه بچه مثلا میترسه و میگه مامان مثلا من احساس میکنم تو کمدم یچیزی هست، پشت پنجره یچی هست، زیر تختم چیزی هست،...
واکنش اشتباه اینه که بگیم مامان بیا بریم نشونت بدم که هیچی نیست
جمله درست اینه که: بچه رو ببریم تو اتاقش مثلا در کشو رو باز کنیم و بگیم مامان بیا باهم ببینیم که تو کشو فقط لباساته، یا پشت پنجره و پرده رو نشون بدیم که مامان بیا باهم ببینیم که پشت پرده یه گلدونه،...
مامان آیدا کوچولوو🤱 مامان آیدا کوچولوو🤱 ۳ سالگی