۱۶ پاسخ

عزیزممم...چ دل بزرگ و مهربونی...ان شاالله به زودی طعم مادری رو دوباره میچشید...توکلتون ب خدا

دقیقا منم 🥺
امیدوارم خدا جاشو دوباره سبز کنه واسمون و گل پسرامونو برگردونه🥲💔

انشاالله خدا زودی دوباره دامنتو سبز میکنه منم ۲/۱۰پارسال ۱۸ هفته سقط کردم پسرمو بخاطر نشتی کیسه آب خیلی برا سخت گذشت ولی خدا باز به دلم نگاه کرد یه دختر یه نعمت بزرگی بهم داره هدیه میده خدایا شکرت بابت این نعمت بزرگش

عزیزم درست حرفهای دل منو زدی 😔😔ان شاء الله اتفاق های خوبی برات رقم بخوره چقد همدردیم

انشالا خدا به هممون صبر بده
و یه بارداری بدون استرس و ناراحتی داشته باشیم به کمک خدا

میدونم خدا برای ماها یجور خیلی خاصی جبرااان میکنه😍✨
میدونم خیلی زود میایم برای هم مینویسیم دیدی روزای سخت تموم شد بچه هامون رو بغل گرفتیم…
وای خدا جوونم اون روزای قشنگ رو برسون🤲🏻🥲

عزیزم منم ۶ ماهه از دست دادم انشالله که تدا بهمون یه نینی و سالم بده بعد سه و ماه اینا پریود شدین من ۱۷ اسفند از دستش دادم تا الان پریود نشدم عادیه یعنی

علت سقط ت چی بود

خداب دلت صبر بده امید داشته باش گلم 😪😞

قربون دلت منم ۶ماه فقط حس مادری فهمیدم😭🥹

انشاالله که خدا به زودی زود جاشوبرات سبزکنه دامنت پرشه و بچتو سالم بغل بگیری

ان شاء الله به زودی طعم شیرین مادر شدن بچشی ان شاء الله خدا به دلت نگاه کنه زودتر دامنت سبز بشه

انشاللع خدابهمون صلاح بدونه ی نینی سالم بدع

عزیزم، انشاالله خدا کمکتون کنه وهرچه خیره وصلاحتون است رو براتون مقدر کنه🤲🤲

انشالله به زودی زود دامنت سبز میشه عزیزم
بچت چرا مرد

انشالله بزودی مامان میشی نینیت وصحیح وسالم بغل میگیری

سوال های مرتبط

فـرفـری🍼🦋🧸 فـرفـری🍼🦋🧸 قصد بارداری
دای مهربونم، سلام. می‌دونم که صدامو می‌شنوی، حتی اگه زبونم قفل شده باشه و نتونم درست حرف بزنم. خدایا، شش سال… شش ساله که منتظرم. شش ساله که هر ماه با امید شروع می‌کنم و با ناامیدی تموم می‌کنم. دیگه خسته شدم، خدا. خیلی خسته شدم.

خدایا، تو شاهدی که چقدر دلم بچه می‌خواد. تو می‌دونی که چقدر این آرزو برام بزرگه. هر روز با فکرش بیدار می‌شم و با حسرتش می‌خوابم. خدایا، چرا منو لایق مادر شدن نمی‌دونی؟ مگه من چه گناهی کردم؟

خدایا، این روزها خیلی دلم شکسته. هر بار که یه مادر با بچه‌اش رو می‌بینم، قلبم یه جوری می‌شه. انگار یه تیکه از وجودم رو دارن با خودشون می‌برن. خدایا، منم دلم می‌خواد مادر باشم. منم دلم می‌خواد بچه‌مو بغل کنم، ببوسم و بزرگش کنم.

خدایا، می‌دونم که نباید ناشکری کنم. می‌دونم که تو صلاح منو بهتر می‌دونی. ولی خدایا، دیگه طاقت ندارم. دیگه نمی‌تونم این همه درد رو تحمل کنم. این همه انتظار داره منو از پا درمیاره.

خدایا، کمکم کن. بهم صبر بده، بهم امید بده، بهم یه نشونه بده. بهم نشون بده که هنوز امیدی هست. بهم بگو که منم یه روز مادر می‌شم.

خدایا، تو تنها امید منی. تو تنها کسی هستی که می‌تونه این درد رو از دلم برداره. پس کمکم کن، خدا. خواهش می‌کنم کمکم کن."😭😭😭😭گ
♕♡بانوی صبور ♡♕ ♕♡بانوی صبور ♡♕ قصد بارداری
مامان نفس مامان نفس هفته چهارم بارداری
الان که اینو مینویسم از درون داغونم دست و پام مثل یخ هست در ن مثل ژغال میسوزه
الان که اینو مینویسم نمیدونم یه بار دیگه کی قراره تجربه کنم بارداری رو نمیدونم به کدام گناهم شکنجه میشم ولی امید دارم گاها میگم خدا منو اینجوری ول نمیکنه به حال خودم میده میده میده
عزیز دل مادر درسته ماه پیش تنهام گذاشتی ولی هنوز تو دلم دارمت تو خیالم تو حرف هام روزی چندین ساعت بدون اینکه بدونم باهات حرف میزنم میگم میخندم توخیالم باهات بازی میزنم
گاها مثل دیونه ها فکر میکنم باردار دستمو میکشم رو شکم وباهات حرف میزنم پارسال عاشورا از امام حسین خواستمش تا سال بعد بهم بده داد درست ۱۲ روز مونده به محرم داد ولی در عرض ۱۰ روز هم مامان شدم هم از دستش دادم خیلی سخت بود منی که ۱سال ونیم تو اقدام بودم خیلی سخت بود گفتم شاید میخواد بدون دارو بهم بده دیگه این ماه میده امید داشتم ولی این ماهم ناامید شدم
عزیز دل مامان زود بیا که خسته ترینم درسته سنی ندارم ولی دوست دارم تو همین سن کم بچمو بغل کنم
نزار از این بعدتر افسردگیم پیشرفت کنه بیا که بی صبرانه منتظرتم
میایی میدونم میایی چون من اون خدایی که میشناسم اذیتم نمیکنه بخاطر صبر کردن هم شیرین عزیز دل مادر
حس مادرانه دو زمانی تجربه کردم هنوز تازه فهمیده بودم باردارم کلی همش نگران بودم که این نگرانی تبدیل به واقیعت شد والان مثل کابوس برام میمونه
بمونه به یادگار در تاریخ ۱۴۰۴/۴/۲۹